فرهنگ شهر ما را چه کسانی مدیریت می کنند
به بهانه بیست و سومین سالگرد ارتحال رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره)
ساعت کم کم به ۱۰ صبح نزدیک می شدبا عجله خود را آماده نموده و جهت شرکت در مراسم یادبود امام با عنوان تبیین اندیشه های حضرت امام خمینی که از سوی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی تدارک دیده شده بود به راه افتادم چند دقیقه ای از ساعت ۱۰ گذشته بود که به سالن شهید خاتمی رسیدم ، اولش فکر کردم اشتباهی آمده ام چرا که تعداد افرادی که حضور داشتند از شماره انگشتان دست بیشتر نمی شد . خلاصه نشستیم به انتظار ،یادم افتاد که می گویند ( از دل برود هر آنکه از دیده برفت ) باورم نمی شد این مراسم به یادبود امام امت برگزار می شود ساعت ۳۰/۱۰ دقیقه شدآدمهای حاضر در سالن را شماره کردم ۲۰ مرد بود و ۵ زن . باز هم بنازم ذوق و سلیقه مجری برنامه که سخنان امام خامنه ای را از طریق رادیو پخش میکرد تا حضار محترم سرگرم باشند .
بالاخره جلسه به جای ساعت ۱۰ ساعت ۱۵/۱۱ شروع شد با حضور ۶۰ مرد و ۲۰ زن . جلسه خوبی بود و باید از متولی آن ، رئیس محترم و دلسوز اداره فرهنگ و ارشاد تشکر کرد . اما آنچه جای سوال است اینکه چرا در یک روز تعطیل از جمعیت ۵۰ هزار نفری شهرستان ۸۰نفر (که بعضی هم مجبور بودند در جلسه حضور داشته باشند) در مراسم امام امت که فصل مشترک همه اقشار و گروهها می باشد و هر آنکه به اسلام اعتقاد دارد قطعا این مرد الهی را نیز می ستاید و قبول دارد و شرکت می کند، امامی که همه گروهها با هر تفکر و اندیشه سیاسی آن را از خود می دانند و از آن بعنوان وسیله ای جهت موجه جلوه دادن خویش بهره می برند . حال فرزندان روح الله ،روحانیون ، بسیجیان ، سپاهیان ، فرهنگیان ، دانشجویان و همه اقشار مردم و مسئولین کجا هستند که یادبود این مرد بزرگ چنین خلوت و بی سروصدا برگزار می شود . ترکیب جمعیتی حاضرین نیز جالب بود : از روحانیون یک نفر، از روسای ادارات دو نفر ،از برادران سپاه و بسیج دو نفر ، مسئولین ارشد شهرستان شامل امام جمعه محترم و فرماندار بزرگوار و پانزده نفر از فرهنگیان ، مابقی هم عموم مردم بودند . مشکل اطلاع رسانی که نبوده است چرا که اداره فرهنگ و ارشاد در سطح شهر تبلیغات لازم را انجام داده ، از تریبون نماز جمعه نیز اعلام شده بود آموزش و پرورش اطلاع رسانی نموده و در مراسم شب چهاردهم نیز اعلام گردیده بود . در این میان موضوع مهمتر این است که این تنها برنامه ای نیست که چنین اتفاقی می افتد و هر آنجا که قرار است برنامه ای فرهنگی اجرا شود معمولا با چنین مشکلی مواجه هستیم ، آیا مسئولین مقصرند یا مردم ؟ چرا که در این مراسم از روحانیون ، بسیجیان ،مسئولین ادارات ، شوراها و…. خبری نبود ، این همان شهری است که سنگ ولایت مداری به سینه میزند . در این میان قطعا انگشت اتهام به سوی مسئولین می رود همان مسئولین ارشدی که گاه و بیگاه مخصوصا در مساله پوشش و حجاب و فرهنگ عمومی شهر می گویند : مسئولین باید به فکر باشند کسی نیست بپرسد این مسئولین چه کسانی هستند که حتی مسئولین هم می گویند آنها باید به فکر باشند . قطعا شرایط جامعه و شهر ما و گذر از مرحله سنتی به صنعتی تبعاتی به همراه دارد اما ای کاش مسئولین محترم مخصوصا متولیان ارشد واصلی آن گاهی با پای مبارک در پیاده روهای شهر سابقا” مذهبی و فرهنگی ما قدم می زدند تا کلکسیونی از فرهنگها را مشاهده نمایند . می دیدند که علیرغم همه مشکلات اقتصادی و کمر شکن متاسفانه فرهنگ ما نیز بر باد رفته و آنچه مشاهده می شود معجونی از انواع مدلها و تیپ هایی است که هیچکدام بیانگر فرهنگ جم نمی باشد و آنچه باقی مانده تنها نامی از جم می باشد .آنچه در خیابانهای شهر مشاهده می شود گویا نمونه کوچکی از همان مدلها و متدهایی است که در کلان شهرها مشاهده می شود این همان شهری است که چند سال پیش هیچ خانم بدون چادری در آن پیدا نمی شد حال این ظاهر قضیه هست وای به حال آنچه از دیده ها پنهان است . مشکلات فرهنگی یکی دوتا نیست و به عدم حضور در یک مراسم یا پوشش گروهی کثیر در شهر خلاصه نمی شود و اسف بارتر اینکه هیچ کس خود را متولی دین و فرهنگ جامعه نمی داند ، مگر یکی از مسلمات دین و توصیه بزرگان آن امر به معروف و نهی از منکر نیست ؟ اما چه کسی جرات دارد به کسی بگوید بالای چشمت ابرو ؟و اگر گفت کیست که از او حمایت کند ، کاش متولیان دینی تکلیف ما را مشخص میکردندیا این اصول را به کلی منسوخ اعلام می نمودندیا اینکه به جای شعار آنها را در عمل نیز پیاده می کردند تا ما نیز الگو بگیریم ، البته یادمان نرود که امر به معروف و نهی از منکر مرحله پایانی فرهنگ سازی است ، باید اعتقادات را چنان پایه ریزی کنیم که نیاز کمتری به امر به معروف و نهی از منکر داشته باشیم یا به قولا باید” فکری به حال فکر خود کنیم” و این مهم نیز همت جمعی و احساس مسئولیت بیشتر مسئولین می طلبد که شانه از زیر بار کار عظیم فرهنگی خالی نکنند و به جای مصلحت و رضایت خلق ، رضایت خالق را باید طلب کرد گر چه متاسفانه تبلیغات و هجمه های دشمن تا دل خانواده ها رسوخ کرده است اما یادمان نرود که در هیچ حالتی تکلیف از دوش ما برداشته نمی شود و اتفاقا هر چه دستگاه تبلیغاتی دشمن بیشتر کار کند وظیفه ما سنگین تر می شود و همچنین ما مامور به تکلیفیم نه نتیجه . در پایان از همه کسانی که نسبت به این مطالب انتقاد دارند یا مسائل گفته شده دغدغه آنان نیز می باشد انتظار اظهار نظر و کمک در راستای نگه داشتن شالوده های فرهنگی شهرمان دارم باتشکر- حسینی
{jcomments on}