لطفا به این تیترها توجه کنید:
کامیون حامل شن و ماسه، موتورسوار نگون بخت را در مسیر جم به پالایشگاه با آسفالت یکسان کرد.
تریلر ماسه به جای جاده، سر از منزل مردم درآورد.
دانش آموز دبیرستانی در پیچ خطرناک جاده طعمه ی تریلر حمل ماسه شد و جماعتی را داغدار ساخت.
سقوط کامیون حامل ماسه از پل ، جان راننده را گرفت.
در پی تصادف مرگبار کامیون و خودروی سواری، سرنشینان خودرو در دم جان باختند.
سقوط موتور سوار از پل، دو برادر را راهی بیمارستان کرد و ….
مارپیچ پست و بلندی که حدود ۴۰ کیلومتر را از این سوی شهرستان بدان سوی آن رهنمون می سازد، قتلگاهی شده است برای مردمی که خروس خوان صبح، به این ره می زنند تا شادی آور شب های آلوده ی شهرستان شوند. جاده ای که بیشتر به تونل وحشت شبیه است تا مسیر پرترافیک یک شهر صنعتی!
یقینا اصلا زیبنده ی شهرستان جم نیست که سالیانه تعداد زیادی از مردم ، قربانی اهمال و سهل انگاری ها باشند. به طوری که در طول یک ماه گذشته ، سه حادثه ی رانندگی در محدوده ای ۳۰۰ متری اتفاق بیافتد و دو کشته ماحصل آن باشد و بی شک نازیباترآنکه، کمتر کسی در این شهر سربرآورد و فریاد وااسفا سردهد. آیا جان مردمان مان این دیار ، این قدر بی ارزش شده است؟!
اگر سری به روستاهای شهرستان بزنیم کمتر خانواده ای را می توان یافت که در این پیچ های دهشتناک و عموما در برخورد با کامیون ها، داغدار نشده باشد. روزی نیست که در این مسیر حادثه ای رخ ننماید. چه کسی باید رسیدگی کند؟ چه کسی باید بر این مصیبت اشک ریزد؟ جگر پاره پاره ی مادران داغدیده را، چه کسی مرهم می شود؟
واقعا چگونه است که دوستان گرانقدر برای برگزاری یک همایش به نام روز جم ، مرتب مصاحبه می کنند و نشست و میزگرد برگزار می کنند و از محاسن این روز می گویند و برگزاری هر چه باشکوه ترش را وعده می دهند اما هیچ کس به خاطر مردمان زحمتکش جم، زحمت یک اظهار تاسف را به خود نمی دهد. روز جم خوب است اما خوب تر انکه مردم جم خوب باشند. با حلوا حلوا گفتن که دهان شیرین نمی شود! روز جم بدون مردم جم یقینا بی معناست!
اگر نیم نگاهی به جاده های جم بیاندازیم که از فرط بار زیاد کامیون ها، آسفالت شان وارفته و پل هاشان کمر خم کرده اند بی شک بر ضرورت اصلاح این جاده ی مرگبار، مهر تایید خواهیم زد.
آنچه روشن است اینکه نه راهور شهرستان التفات چندانی به وضعیت نکبت بار کامیون ها در جاده های جم دارد و نه دوستان راه. مانده ایم شورای بخش و بخشدار و فرماندار و دهیار و دیگر کرسی نشینان به کدام وادی اند که جاده ی خون ریز جم به ریز را درنمی یابند؟
چندین ماه پیش، در این سایت تیتر زدیم که برای بهبود وضعیت جاده ی جم به پالایشگاه ، وزیر نفت ۵ میلیارد تومان قول داده اند.اما دیگر نه خبری از قول وزیر شد و نه ۵ میلیارد مرحمتی. یکی گفت: پول بده! وزیر هم گفت: بگیر! نه خانی آمده نه خانی رفته.
تجربه ثابت کرده است که از این وعده ها آبی گرم نمی شود اما واضح است که هرکس به فراخور منفعت اش از این راه ، باید تاوان دهد. ماشین های غول پیکر، این جاده را محمل تاخت و تاز خود کرده اند و جان و مال مردم را به بازی گرفته اند. سود این وضعیت به جیب چه کسانی سرازیر می شود؟ پارس جنوبی،پالایش گاز فجر جم،نار و کنگان، تولیدی های شن و ماسه ،پیمانکاران یا مردم؟ پس چرا باید تاوان این جاده ی معیوب و این ترافیک سنگین و بی نظم را فقط مردم زحمتکش و روستا نشین بدهند. واقعا چرا؟
دوستان بالانشین! مردم، شما را بر کرسی نشانده اند تا رهگشای راهشان باشید نه شاهد مرگ شان. این قلم از شما عاجزانه می خواهد برای خدا هم که شده فکری کنید. نمی گوییم اطراف رودخانه جم را اتوبان کنید! نمی گوییم برایشان مترو بیاورید.لااقل از پیچ های این جاده بکاهید. یا حداقل عرض آن را بیشتر کنید. سالی یک قدم هم بردارید دل شان خوش است که شاید فرجی شود. شاید… شاید…
“و خداوند به آنچه می کنید آگاه است”