✍️یزدان شهیدزاده
دلیل اینکه هنوز استان بوشهر مستحق است پیشوند محروم، کمبرخودار، توسعهنیافته و… پشت نامش بنشیند، باید در رفتار جامعه جستوجو کرد؛ رفتارهایی که اجازه نمیدهد سرمایههای انسانی به چرخه تکاملی خود دست یابند که متاسفانه در این زمینه برخی از رسانهها به تبعیت همین جامعه واپسگرا، منعکسکننده و گرادهنده این چرخه معیوب شدهاند.
البته این موضوع تنها مختص استان ما نیست. سوء رفتارهایی را که باعث شده بخش اعظمی از نخبگان و شایستگان جامعه ایرانی دیگر رمق فعالیت مدنی و اجتماعی نداشته باشند، باید در چاقوکشیها و تنهزدنهایى یافت که نمیگذارند روند چرخه بهسوی تکامل پیش برود. من نام چاقوکشی و قدارهکشى فضای ژورنالیستی و رسانه را مىگذارم سیاهنویسی! سیاهنویسیهایی که با دادهها و دیتاهای غلطت یا سفارشنویسی مثل چاقو در شکم توسعه یک جامعه فرو میرود.
مانند آنچه این روزها در فضای رسانهای استان در زمینه انتخاب مدیرکل آموزش و پرورش مشاهده میکنیم، یکی پای جغرافیا را وسط میکشد، دیگری سعی میکند با واژههای نامانوس و نامفهوم گزینهای را از صدر ذهنش به پس بکشد و آن دیگری میکوشد برای گزینه مورد نظر خود تقلا کند. همه این آدمها، همانهایی هستند که تا چند ماه قبل فقط برای یک هدف میجنگیند اما امروز دچار تعارض با یکدیگر شدهاند! همه آنها فکر میکنند که درستترین فکر ممکن پس ذهن خودشان نقش بسته است بی آنکه بدانند مسیر چگونه پیش رفته است.
چند روز پیش بود که بنا به اخبار واصله شنیدم پنج نفر از سرمایههای انسانی استان برای ارائه برنامه به وزرات آموزش و پرورش معرفی شدهاند. طی ارسال پیامکی به آقای دکتر عمادی نوشتم: «بابت موضوع آ.پ مصدع شدم، چون به جسارت و حریت حضرتعالی واقفم، توقع دارم در میان گزینههای مطرح شده سفارش به شایستهگزینی بفرمایید و اگر همشهریان من به زعم حضرتعالی این شایستگی را دارند دریغ نفرمایید» که دکتر عمادی هم در جواب گفتند: «۱۰ نفر به وزراتخانه معرفی شدهاند و اصرار دارم که از ۱۰ نفر مصاحبه شوند تا بهترین گزیده شود.» عین مکالمه را آوردم تا مصداقی بر این باشد که هیچ وقت در ذهن خود برای دستهبندی آدمها مرز جغرافیایی نکشیدم و بابت این انتخاب اهل فن آن باید نظر بدهند.
در میان گزینهها، نام آقای سجادى هم وجود دارد ولی به محضی که نام وی مطرح شده با تخریبهای واهی برخى علیه سجادی مواجه شدهایم. حال دارم به این فکر مىکنم در استانی که بخشى از ظرفیتهای انسانی آن بنا به شرایط موجود به اجبار یا اختیار کنج عزلت گزیدهاند و تعداد دیگرى هم که انگیزه دارند در پس فیلترهاى ناظر میمانند چرا همین افراد نصف و نیم مانده را که بى مزد و منت پاى کار آمدهاند، میتارانیم!
همانطور که در کشاکش انتخاب استاندار بخشی از رسانههای استان فردی را به فعالیت هلدینگی مجرم میکردند و خط و خطوط سیاسی را در چشم هم میکردند و میگفتند این اصولگرای بالفطره و آن اصلاح طلب جانی است یا آن یکی کجا بوده که الان برگشته و مدعی بوشهری بودن شده؟! با همین رفتارها افراد را از سرزمین مادریشان بری کردیم. انگار برای انتخاب هر مدیری باید در روی همان پاشنه بچرخد که این رسانهها میخواهند!
فراموش نشود وقتی زمان الصاق این برچسبها تمام شد و از پس تمام این سیاهنویسیها یک نفر بر صندلی آموزش و پرورش استان جلوس کرد تا پیگیر دردهای بیدرمان آموزش و پرورش این منطقه شود، یادمان نرود شر این سیاهنویسىها بر تارک رسانهها و زجرش براى یک استان مىماند.