
یزدان شهید زاده | فعال سیاسی- رسانه ای شهرستان جم
دنیایى که با استارت اپ ها و هوش مصنوعی تکان می خورد و جوانان اینگونه فردا را می سازند، ما از به کار گرفتن شان ابا داریم.
در شروع دولت وفاق بود که محمدجواد ظریف رئیس شورای راهبردی دولت گفت: “نیمى از کابینه دولت چهاردهم را افراد شناخته نشده و جوانان تشکیل می دهند.” اما میانگین سنی دولت چهاردهم از دولت های قبل هم مسن تر شد و این همان رویه ای بود که در انتخاب استانداران نیز رقم خورد و در استان بوشهر نیز استاندار همین مسیر را در پیش گرفت و تا کنون از بکارگیرى آدم هاى سی و هفت هشت ساله هم ابا نشان داده و از قول ایشان ذکر می شود که گفته اند برای فلان جا جوان است!

در دولت سید محمد خاتمی افرادی امثال محمد شریعتمداری در سن ۳۷ سالگی به وزارت بازرگانی منصوب شد یا زنگنه و ترکان و مصطفى معین هنوز چهل سال نداشتند که در دولت اول هاشمی بر کرسی وزارت نشستند و همه این نام ها هم وزیران موفقى بودند.
عدم ریسک پذیری در استفاده از جوانان و محتاط اندیشی بی سابقه مدیران ارشد ما، دلیل عقب افتادن بخش دولتی از بخش نیمه خصوصی و خصوصى نوپاست.
در حوزه بکارگیرى جوانان تفاوت معنادارى بین بخش دولتى و بخش خصوصى در ایران شکل گرفته و در مقایسه با جوامع بین اللملى این شکاف بسیار عمیق تر و دردناک تر است.
در جامعه بین اللملی که حتی همین کشورهای حوزه خلیج فارس هم باید جزو آن قلمداد کرد، دیگر با آنها قابل قیاس نیستیم. در شیخ نشین امارات حداقل ١٠ نفر آدم زیر چهل ساله به عنوان وزیر معرفی می شود، بماند که دختری به نام شما المزروعی شهروند ۲۲ ساله امارتی در سال ۲۰۱۶ به عنوان وزیر جوانان معرفی شد و نامش در کتاب رکوردهای جهانی گینس ثبت می شود.
در سفر اخیر ریاست جمهورى و عملکرد ١٠٠ روزه استاندارى، ارسلان زارع توانسته در انتصاب معاونت ها رضایت نسبى را فراهم کند اما فقدان یک نوگرایى جسورانه محسوس در تیم او وجود دارد که انگار استاندارى بوشهر هنوز نتوانسته با ضرب آهنگى نشان دهد که فصل تازه ای در مدیریت این استان شروع شده است.
انگار اداره گرایى روتین وار بیش از ایده گرایى و نوگرایى در تیم جدید استاندارى خواهان دارد، هر چند به زعم من شاید این مسیرى است که خود زارع به دلیل محافظه کارى و محتاط اندیشى پیشه کرده و عطاى نوگرایى را به لقاى چالش ها احتمالى بخشیده، اما فقدان روش هاى جدید و نداشتن حرفى نو مى تواند زمینه ساز رکود باشد و دوباره این تیم جدید را هم مى تواند مثل اِن تا تیم مدیریتى دیگر درگیر روزمرِگى کند.
جامعه مدنى امروز اگرچه زندگى خود را محصور در مشکلات معیشتى مى بیند، اما بواسطه امیدى که به تغییر دارد این روزها بیش از گذشته گوشش براى شنیدن حرف و یا عملى تازه حساس است و اگر این گوش سِر شود دیگر حسى براى شنیدن نخواهد داشت و سرمایه اجتماعى مهمى که امروز مى تواند در ید استاندار باشد از کِفش خواهد رفت.
نوگرایى، چابک سازى و رفتارهاى جسورانه در قالب هاى تازه و غیر رسمى و بهره مطلوب از فضاى رسانه تا به امروز در کارنامه ارسلان زارع مشاهده نشده است. حتى نوبرانه ترین تصمیم امروز او مبنى بر ایجاد یک معاونت انرژى در استانداری هم ایده جدید و گره گشایى نیست و مغایر چابک سازى مى دانم. عمرى است که هر چه دولت را عریض تر کرده ایم، طول مشکلات هم بیشتر شده است!
براى این یادداشت خط پایانى را متصور نیستم، اما جداى از کارهاى روتین و تیپ همیشه رسمى و کت دکمه بسته آقای زارع در بازدیدهایش، در میان نطق هاى شمرده و کلمه به کلمه اش و در میان دستورهاى یواشِ همیشه کند و گه گاه تندش، من به دنبال هنر هشتمى از او مى گردم که تمایز را پیدا کنم و بگویم این همان استاندارى است که دنبالش بودم!