
پارس جنوبی جم ، تیمی که روزگاری امید یک شهر و نماد غیرت جنوب بود این روزها در سایهی مدیریت ضعیف و تصمیمات نادرست ، از روزهای اوج خود فاصله گرفته است. تیمی که روزی در لیگ برتر با بزرگان فوتبال ایران رقابت میکرد ، حالا در لیگ یک نه برای صعود که برای میانه جدول تقلا میکند.
انتظاری که از پارس جنوبی میرفت بازگشت به مسیر افتخار بود ، نه تکرار فصلهایی بیسرانجام. اما واقعیت این است که این فصل نیز مانند چند فصل گذشته ، با وعدههای بیحاصل ، ناکارآمدی در جذب بازیکن ، بی برنامگی فنی و بلاتکلیفی مدیریتی همراه شد. مدیریتی که نهتنها نتوانست تیم را در مسیر موفقیت هدایت کند ، بلکه در حفظ روحیه بازیکنان و هواداران هم ناتوان ماند.
پارس جنوبی تنها از صعود بازنمانده ، بلکه در طول فصل در کسب امتیاز از تیمهای مدعی نیز ناتوان بوده است. شکستهای پیاپی مقابل بالانشینان جدول ، نهتنها فاصله امتیازی با صدر را افزایش داد ، بلکه امیدها را یکییکی خاموش کرد. این نتایج ضعیف در نهایت صدای هواداران را هم بلند کرد؛ هوادارانی که وفاداریشان سالها زبانزد بود ، این روزها در ورزشگاه تختی جم ، با صدایی بلند و زخمی از دل شعار «رجبزاده حیا کن ، پارس جم رو رها کن» را سر میدهند. شعاری که نه از بیمهری ، که از دردِ یک انتظارِ طولانی برای بازگشت تیمشان به جایگاه واقعیاش برمیخیزد.
اما آنچه این زخم را عمیقتر کرده ، سکوتی است که از نهادهای مسئول شنیده میشود. منطقه ویژه انرژی پارس ، شرکتهای عظیم پتروشیمی مستقر در منطقه و حتی نهادهای محلی که شعار حمایت از ورزش را بارها تکرار کردهاند ، حالا تماشاگر سقوط تدریجی تیمی هستند که میتوانست نماد همبستگی و غرور این منطقه باشد. گویی پارس جنوبی تنها مانده در میانه میدان ، بییاور و بیپناه؛ قربانی بیتفاوتی همانهایی که باید پشتش میبودند.
جم شهری است با مردمانی عاشق فوتبال ، با جوانانی مستعد و با قلبهایی که هنوز برای پیراهن زرد پارس میتپد. اما آیا وقت آن نرسیده که صدای این هواداران شنیده شود؟ آیا وقت آن نرسیده که مسئولان ورزش و مدیران باشگاه و البته آنهایی که منابع مالی منطقه را در اختیار دارند ، پاسخگوی این سالها بیبرنامگی و فرصتسوزی باشند؟
پارس جنوبی فقط یک تیم فوتبال نیست؛ بخشی از هویت جم است. این تیم میتوانست ویترین توانمندیهای جوانان جنوب باشد ، اما امروز به نمادی از بیتوجهی و سوءمدیریت بدل شده است.
امروز نه تنها شانس صعود از دست رفت ، بلکه امید بسیاری از هواداران نیز کمرنگ شد. شاید وقت آن رسیده باشد که پارس جنوبی از نو متولد شود؛ با مدیریتی کارآمد ، برنامهای روشن و عزمی برای بازگشت به جایگاهی که لیاقتش را دارد. این تیم ، سزاوار دیدهشدن است؛ نه فراموششدن در سایه سرمایه پتروشیمی ها …