به گزارش خبرنگار آوای جم؛ نماز جمعهٔ این هفته تهران به امامت ولیامر مسلمین اقامه شد. رهبر انقلاب خطبهٔ دوم نماز را به زبان عربی و درباره بیداری اسلامی ملتهای منطقه بیان فرمودند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای؛ ترجمهٔ فارسی این سخنان را به شرح زیر منتشر میکند:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین، و الصلاه و السلام علی سیدنا و نبیّنا محمد و آله الطاهرین، و صحبه المنتجبین، و من تبعهم بإحسان إلی یوم الدین.
برادران مسلمان ما در هر جا که باشید؛ سلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
مىخواهم در ماه ربیع و در آستانه میلاد رسول خاتم (ص)، نخستین سالگرد بهار بیداری اسلامی و برانگیختگى برادران و خواهران عرب را از مصر و تونس و لیبى تا بحرین و یمن و بعضی از سرزمینهاى اسلامى دیگر، از سوى ملت ایران و همه مسلمین جهان، تبریک بگویم.
یکسال پُرماجرا گذشت. در تونس و مصر، رأى ملّتها براى نخستینبار، محترم شمرده شد و در هر دو کشور به جریانهاى اسلامگرا تعلّق گرفت. در لیبى نیز چنین خواهد شد و این اسلامگرایى با صفاتى چون ضدّصهیونیستى بودن، ضدّ دیکتاتورى بودن، استقلالطلبى، آزادیخواهى و پیشرفتطلبى در سایه قرآن، مسیر محتوم و اراده قاطع همه ملتهاى مسلمان خواهد بود. این موج که سه دهه پیش، سرنوشت ایران اسلامى را نیز در چنین ایّامى (مصادف با ۲۲ بهمن) رقم زد و نخستین ضربه سنگین را بر جبهه آمریکا، ناتو و صهیونیزم فرود آورد و بزرگترین دیکتاتورى سکولار و دستنشانده منطقه را فروپاشاند، در همین ایّام و با همان سبک و همان مطالبات، کل خاورمیانه اسلامى و عربى را در برگرفته است.
اراده خداوند به بیدارى ملتها تعلّق گرفته است و قرن اسلام و عصر ملّتها فرارسیده و در آینده، سرنوشت کل بشریت را تحت تأثیر قرار خواهد داد و مگر جوانان و روشنفکران در واشنگتن و لندن و مادرید و رُم و آتن، با الهام از میدان تحریر به خیابانها نیامدند؟!
حساسترین بخشهای جهان اسلام را نهضت بازگشت به اسلام و اعاده عزّت و هویت و رهایى فراگرفته است و همه جا شعار «اللهاکبر» بگوش مىرسد. ملتهاى عرب، دیکتاتورهایشان را نمىخواهند، سیطره دستنشاندگان و طواغیت را برخود، دیگر تاب نمىآورند، از فقر و عقبماندگى و تحقیر و وابستگى، بستوه آمدهاند، سکولاریزم را در سایه سوسیالیزم و لیبرالیزم و ناسیونالیزم قومى آزمودند و همگى را بنبست یافتند و البته ملّتهاى عرب بدنبال افراطىگرى، خشونت مذهبى، بازگشت به عقب، تعصّبات فرقهاى و قشرىگرى با برچسب اسلامگرایى نیز نیستند.
انتخابات تونس و مصر و شعارها و رویکردهای مردم یمن و بحرین و سایر سرزمینهاى عربى، علامت مىدهد که همه مىخواهند «مسلمان معاصر» بدون افراط خشکسرانه و تفریط غربگرایانه باشند و با شعار «اللهاکبر» مىخواهند مسلمانانه، با ترکیب «معنویت»، «عدالت» و «عقلانیت»، و با روش «مردمسالارى دینى»، از پَسِ تحقیر و استبداد و عقبماندگى و استعمار و فساد و فقر و تبعیض صدساله، رهایى یابند و این، درستترین راه است.
رژیمهاى عربى که در معرض خشم مردمشان قرار گرفتهاند، چه خصوصیاتى داشتهاند؟
دینستیزى، سرسپردگى و دستنشاندگى غرب (آمریکا، انگلیس و…) همکارى با صهیونیستها و خیانت به فلسطین، دیکتاتورىهاى خانوادگى و وراثتى، فقر مردم و عقبماندگى کشور در کنار ثروتهاى انبوه خانوادههاى حاکم، تبعیض و بىعدالتى و فقدان آزادى قانونى و پاسخگویى قانونى، از خصوصیات مشترک آنها بوده است.
حتّى تظاهر به اسلام یا جمهوریت در برخى موارد نیز نتوانسته مردم را فریب دهد. اینها واضحترین علائم براى شناخت ماهیت خیزش ملتهاى عرب مىباشد. اعمّ از آنها که پیروزیهاى بزرگى بدست آوردند یا آنانکه انشاءالله بدست خواهند آورد.
هر ادّعاى دیگرى در مورد ماهیت این جنبشها که با شعار «الله اکبر» صورت گرفته، نادیده گرفتن واقعیت در جهت بهرهبرداریهاى دیگر و تحمیلها و انحرافات بعدى است. آینده این انقلابها با همین اصول سنجیده خواهد شد و معیار اصالت یا انحراف انقلابها همین آرمانها خواهد بود. ضدّ را به ضدّ مىتوان شناخت و انقلابها را به ضدیّت با صفات رژیمهایى که بلرزه افتادهاند. انقلابیون همچنان باید مراقب هدف تراشىها و تلاشهایى که براى تغییر شعارها صورت مىگیرد باشند.
بىشک غرب مىکوشد انقلابها را تبدیل به ضدّانقلاب کرده و نهایتاً با بازسازى رژیمهاى قدیمى به شیوه جدید و تخلیه احساسات تودهها و جابجایى اصول و فروع و تغییر مهرههاى خود و اصلاحات صورى و تصنّعى و ظاهرسازى دمکراتیک، دوباره براى دهها سال دیگر سیطره خود بر جهان عرب، را حفظ کند.
غرب، در دهههاى بیدارى اسلامى و بویژه سالهاى اخیر پس از شکستهاى پیاپى از ایران و افغانستان تا عراق و لبنان و فلسطین و اینک مصر و تونس و…، کوشیده است پس از شکست تاکتیک اسلامستیزى و خشونت علنى، به تاکتیک بَدَلسازى و تولید نمونههاى تقلّبى، دست بزند؛ تا عملیات تروریزم ضد مردمی را به جای «شهادتطلبى»، «تعصّب و تحجّر و خشونت» را بجاى «اسلامگرایى و جهاد»، «قومیتگرایى و قبیلهبازى»، بجاى «اسلامخواهى و امّتگرایى»، «غربزدگى و وابستگى اقتصادى و فرهنگى» را بجاى «پیشرفت مستقل»، «سکولاریزم» را بجاى «علمگرایى»، «سازشکارى» بجاى «عقلانیت»، «فساد و هرج و مرج» اخلاقی را بجاى «آزادى»، «دیکتاتورى» را بنام «نظم و امنیت»، «مصرفزدگى، دنیاگرایى و اشرافىگرى» را بنام «توسعه و ترّقى»، «فقر و عقبماندگى» را بنام «معنویتگرایى و زهد» قلمداد کنند.
دو قطبى سرمایهدارى و کمونیزم که جنگ بر سرقدرت و ثروت بود پایان یافت و امروز، دو قطبى میان مستضعفین جهان به رهبرى جنبش مسلمین با مستکبران به رهبرى آمریکا و ناتو و صهیونیزم است. دو اردوگاه اصلى تشکیل شده است و اردوگاه سومى وجود ندارد.
این فرصت کوتاه را نمىخواهم با بازخوانى گذشته و تقدیر از ملتهاى عرب بگذرانم بیشک همه ما و جهانیان چشم به منطقه دوختهایم و ملتهاى برخاسته از جزیرهالعرب تا شمال آفریقا، را تحسین میکنیم. ولی اینک مایلم از امروز و فردا بگوئیم.
سال گذشته در همین نماز جمعه با مردم شریف مصر، در حالى که هنوز سایه نامبارک حسنی مبارک برسرشان بود سخن گفتم و امروز که دوران جدید آغاز شده و دیکتاتور، در حال محاکمه است، همه ما امیدوارانهتر به آینده جنبش مصر عزیز و سایر اعراب مىاندیشیم.
مؤلّفههایى که از اطراف گوناگون در صحنه انقلابها حضور دارند کیانند؟
۱) آمریکا، ناتو، رژیم صهیونیستى و متحدّین و وابستگانشان در برخى رژیمهاى عربى
۲) ملتها و جوانان
۳) احزاب و فعالان سیاسى اسلامى و غیراسلامى
هر یک در چه موقعیتى و با چه اهدافىاند؟!
گروه اول، بازندگان اصلى در مصر و تونس و سایر نهضتها بوده و خواهند بود.
مشروعیت و اینک موجودیّت قطب سرمایهدارى و الگوى لیبرال دمکراسى غرب، حتى در خود اروپا و آمریکا نیز با خطر اضمحلال روبرو شده و در شرائطى شبیه شرائط بلوک شرق کمونیستى در دهه هشتاد میلادی، قرار گرفتهاند. فروپاشى اخلاقى و اجتماعى، بحرانهاى بىسابقه اقتصادى، شکستهاى بزرگ نظامى در عراق و افغانستان و لبنان و غزّه، سقوط یا تزلزل اکثر دیکتاتورهاى وابسته و دستنشانده آنان در کشورهاى مسلمان و عربى و بویژه از دست دادن مصر، بخطر افتادن رژیم صهیونیستى از شمال و غرب و از درون بنحوى بىسابقه، افشاء شدن ماهیت وابسته سازمانهاى بینالملل و برخوردهاى گزینشى و سیاسى با مسئله دمکراسى و حقوق بشر، تناقضگویى و پریشانگویى در موضعگیرى دوگانه در برابر مسایل لیبى، مصر، بحرین، یمن،…
اینها دسته اول را در بحران اعتماد جهانى و بحران تصمیمگیرى عمیقى، فرو برده است و اینک بزرگترین هدفشان پس از ناتوانى از مهار و سرکوب ملّتها، تلاش در جهت تسلّط بر اتاق فرمان انقلابها و نفوذ به درون احزاب مؤثّر، حفظ حدّاکثرى ساختارهاى قبلى رژیمهاى فاسد و اکتفاء به رفورمهاى سطحى و نمایشى، بازسازى نیروهاى بومى خود در کشورهاى انقلاب کرده، تطمیع، تهدید و احتمالاً در آینده، ترور و یا تلاش براى خریدن برخى افراد و گروهها در جهت متوقف ساختن یا ارتجاع در انقلابها و سردکردن، مأیوس کردن یا درگیر کردن مردم با مسائل فرعى و با یکدیگر، دامن زدن به تضادهاى قومى و قبیلهاى یا مذهبى و یا حزبى، جعل شعارهاى انحرافى در جهت تغییر ماهیت جنبشها، کنترل مستقیم یا غیرمستقیم بر ذهن و زبان انقلابیون و کشاندن آنان به درون بازیهاى سیاسى و یا تفرقهاندازى میان آنان و از طریق آنان، میان گروههاى مردمى، تلاش براى سازش پشت پرده با برخى خواص با وعدههایى دروغ همچون کمک مالى و… و دهها ترفند دیگر است که به نمونههایى از آنها در کنگره بینالمللى بیدارى اسلامى در تهران قبلاً اشاره کردم.
برخى رژیمهاى وابسته و محافظهکار عرب نیز در کنار آمریکا و ناتو، براى حفظ خود هم که شده، با تمام قوا مىکوشند عقربههاى زمان را متوقف کرده و انقلابهاى منطقه را به عقب برگردانده و یا به ناکجاآباد بکشانند و تنها سرمایهشان براى این اثرگذارى، دلارهاى نفتى است و هدف اصلى ایشان، شکست مردم مصر، تونس، یمن، لیبى و بحرین و… و حفظ ثبات و تضمین بقاء رژیم صهیونیستى و ضربه به جبهه مقاومت در منطقه است.
اما گروه دوم و اصلى، ملتهایند. ملتها چه مىخواهند؟! نظرسنجىهاى مکّرر آمریکایىها در مصر و اکثر کشورهاى اسلامى، واقعیت را به آنها گفته است. از ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۸ میزان گرایش به مسجد و شعائر اسلامى، از جمله حجاب و پوشش زنان، بین ۴۰% تا ۷۵% در ملتها از مصر و اردن تا ترکیه و مالزى و… افزایش یافته و میزان نفرت از آمریکا با میانگین ۸۵% در کشورهاى اسلامى و عربى بالا رفته و بویژه پس از دیدن پیروزى جوانان حزبالله و حماس در جنگهاى ۳۳ روزه و ۲۲ روزه و شکست و خروج آمریکا بدون هیچ دستاوردى در عراق، امید به پیروزى و آینده، در جوانان عرب، مضاعف شده است.
شخصیتهاى محبوب میان جوانان مصر، مجاهدان ضدّصهیونیستى مسلمان بودهاند.
نفرت از صهیونیزم، توجه به قضیهٔ فلسطین و عزّتطلبى اسلامى، از شاخصهاى اصلى ملتهاست. در انتخابات اخیر ۷۵% مردم مصر به شعارهاى اسلامى رأى دادند. در تونس نیز اکثریت، همین پرچم را بالا بردند. در لیبى، این درصد، اگر بالاتر نباشد، پائینتر نیست. مردم از نمایندگانشان و از حکومتهاى جدید، براى آینده نیز همینها را مىخواهند. مردم، مصر عزیز و محترم و آزاد را مىخواهند. مصر کمپدیوید را نمىخواهند، مصر فقیر و وابسته را نمىخواهند، مصر تحت فرمان آمریکا و متحد اسرائیل را نمىخواهند، مصر متحجّر و افراطى و نیز مصر غربگرا و لائیک و وابسته را نمىخواهند. مصر آزاد، عزیز، اسلامى و مترّقى، مطالبه اصلى مردم و جوانان است و بدنبال درگیرى نیستند. بدنه ارتش مصر با مردم است و کسانى در داخل و خارج مصر مىخواهند ارتش را در آینده با مردم درگیر کنند و همه باید مراقب باشند. بدنه ارتش مصر، نفوذ آمریکا و دوستان اسرائیل را برنخواهد تابید.
همچنین وقتى از اسلامگرایى در مصر یا تونس و لیبی، سخن مىرود، اسلام رسولالله (ص) است که در مدینه، سایه رحمت و امنیت بر سر اهل ذمّه از مسیحى و یهودى… گسترد و سخن از اسلام به معنی دعوت به جنگ دینى میان خداپرستان و یا جنگ مذهبى و فرقهاى میان مسلمانان نیست. مصر، مصر مجمع تقریبمذاهب اسلامى و شیخ شلتوت است.
مردم مصر و تونس و لیبى بدانند که آنچه اینک دارند، هنوز یک انقلاب ناتمام است و گرچه گامهاى بلندى برداشتند ولى ماجرا تازه آغاز شده است. مسائلى که پس از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران و براى ما پیش آوردند و هنوز ادامه دارد به فضل الله و رحمه در همهٔ آنها شکست خوردهاند و خواهند خورد صدها برابر مشکلاتى بود که انقلاب تا پیش از سرنگونى شاه داشت. باید هوشیار باشید و انقلابهایتان را گامبهگام تا آخرین مراحل و در یک برنامه میان مدت و بلندمدت، پیش ببرید.
رژیم طاغوتهای مصر، اولین حکومت عربى بود که به آرمان فلسطین، خیانت کرد و راه سازش اعراب را گشود تا آنجا که بجز یک رژیم عربى – که همان سوریه است – بقیه همگى، فلسطین را فروختند و با صهیونیزم از در آشتی درآمدند. رژیم مصر، یکى از دو رژیم اصلى عربى مورد اعتماد آمریکا و اسرائیل بود و رئیس جمهور ریاکار کنونى آمریکا براى ارسال پیام فریب و نفاق به مسلمانان، سفر به مصر حسنى مبارک را برگزید؛ اما مردم مصر در انقلابشان نظر خود را گفتند و همه را از توهّم بیرون آوردند.
امروز مصر، باید دوباره در صف اول دفاع از آرمان فلسطین قرار گیرد و پیمان خیانت کمپدیوید را زیر پا بگذارد و بسوزاند. مصر انقلابى، دیگر نمىتواند انرژى و گاز رژیم رو به زوال صهیونیستى را از جیب ملت فقیر و گرفتار خود بدهد.
مخاطب سوّم ما، احزاب و نخبگان سیاسى در مصر و سایر کشورهاى بپاخاستهاند.
متفکران و مبارزان اسلامى در شمال آفریقا از مصر و تونس تا الجزائر و مغرب، و بویژه مصر، از پدران فکر» بیدارى اسلامى «و داعیان به وحدت و عزّت امت و سپس رهایى قدس بودهاند. امروز شما وارثان خون هزاران شهید و دهها هزار زندان کشیدگان و تبعیددیدگان و شکنجهشدگان و مجاهدان و مبارزانى هستید که ظرف دهههاى متوالى براى چنین روزها و پیروزىهایى فداکارى کردند.
برادران و خواهرانم، و مراقب این امانت بزرگ باشید. غرور و نیز سادهانگاری، دو آفت بزرگ پس از نخستین پیروزىهایند. شما مسئولترین افراد در عرصه نظامسازى، حفظ دستاوردهاى مردم و حل مشکلات جنبش هستید. قدرتهاى ضربه خورده جهان و منطقه، بىشک در افکار شیطانى بسر مىبرند؛ از فکر حذف و انتقام، تا طرح فریب دادن و متزلزل کردن و ترساندن و به طمع انداختن شما و سپس به نابود کردن انقلابها و پدید آوردن اوضاع – و العیاذ بالله – بدتر از گذشته مىاندیشند.
تصمیمات، مواضع و اقدامات شما، ابعاد تاریخى خواهد یافت و این دوره،» شب قدر «تاریخ کشورهاى شماست.
به آمریکا و ناتو، اعتماد نکنید. آنان هرگز به مصالح شما و منافع ملت شما نمىاندیشند. همچنین از آنان نترسید. آنان پوشالىاند و بسرعت ضعیفتر نیز شدهاند. حاکمیت آنان بر جهان اسلام، صرفاً محصول ترس و جهل ما در ۱۵۰ سال گذشته بوده است. به آنان امید نبندید و از آنان، حساب نبرید. تنها به خداى متعال، اعتماد کنید و فقط مردم خود را باور کنید. آنان در عراق، شکست خوردند و با دستهاى خالى خارج شدند، در افغانستان، چیزى بدست نیاوردهاند، در لبنان از حزبالله و در غزّه، از حماس شکست خوردند و اینک در مصر و تونس بدست مردم، به پائین کشیده شدند. هیچ چیز طبق برنامه آنان پیش نرفته است، بُت غرب نیز چون بُت کمونیزم شکست و ترس ملّتها ریخت. مراقب آینده باشید که شما را نترسانند.
مراقب بازیهای آنها باشید، همچنین وارد بازى دلارهاى نفتى وابستگان و متحدان غرب در میان اعراب، نشوید که در آینده از این بازیها سالم بیرون نخواهید آمد. اسرائیل، رفتنى است نباید بماند و نخواهد ماند شروع انحراف در نهضتهاى کنونى، تن دادن به بقاء رژیم صهیونیستى است و ادامه مذاکرات سازش و تسلیم که رژیمهاى ساقط شده آن را پایهگذاری کردند.
خواست عمومى ملتهایتان بازگشت به اسلام است که البته بمفهوم» بازگشت به گذشته «نیست. اگر انقلابها باذنالله واقعى بمانند و ادامه یابند و دچار توطئه یا استحاله نگردند، مسئله اصلى شما، چگونگى نظامسازى، قانوننویسى و مدیریت کشور و انقلابها خواهد بود. این همان مسئله مهم تمدنسازى اسلامى مجدّد در عصر جدید است.
در این جهاد بزرگ، کار اصلى شما این خواهد بود که چگونه یک تاریخِ عقبماندگى و استبداد و بىدینى و فقر و وابستگى حاکم بر کشورهایتان را در کوتاهترین زمانها إن شاء الله جبران کنید و چگونه با رویکرد اسلامى، و به شیوهاى مردمسالارانه و رعایت عقلانیت و علم، جامعهسازى کنید و تهدیدهاى داخلى و خارجى را یک بیک از سر بگذارنید، چگونه «آزادى و حقوق اجتماعى» منهاى «لیبرالیزم» و «برابرى» منهاى «مارکسیزم» و «نظم» منهاى «فاشیزم غرب» را نهادینه کنید، چگونه تقیّد خویش به شریعت مترقّى اسلام را حفظ کنید بىآنکه گرفتار جمود و تحجّر شوید، چگونه مستقل شوید بىآنکه منزوى شوید، چگونه پیشرفت کنید بىآنکه وابسته شوید، چگونه مدیریت علمى کنید بىآنکه سکولاریزه و محافظهکار شوید.
تعریفها باید بازخوانى و اصلاح شوند. دو الگوى «اسلام تکفیرى» و «اسلام لائیک»، از سوى غرب به شما پیشنهاد شده و خواهد شد تا الگوى «اسلام اصولگراى معتدل و عقلانى» در میان انقلابهاى منطقه، تقویت نشود. کلمات را دوباره و بدّقت تعریف کنید.
«دمکرات بودن»، اگر بمعناى مردمى بودن و انتخابات آزاد در چارچوب اصول انقلابهاست، همه، دمکرات باشید و اگر بمعناى افتادن به دام لیبرال دمکراسى درجه دوم و تقلیدى باشد، هیچیک دمکرات نباشید.
«سلفىگرى»، اگر بمعناى اصولگرایى در کتاب و سنّت و وفادارى به ارزشهاى اصیل و مبارزه با خرافات و انحرافات و احیاء شریعت و نفى غربزدگى باشد، همگى سلفى باشید و اگر بمعناى تعصّب و تحجّر و خشونت میان ادیان یا مذاهب اسلامى، ترجمه شود، با نوگرایى و سماحت و عقلانیت که ارکان تفکر و تمدن اسلامىاند، سازگار نخواهد بود، و خود باعث ترویج سکولاریزم و بىدینى خواهد شد.
به اسلام مطلوب واشنگتن و لندن و پاریس، بدبین باشید، چه از نوع لائیک و غربگرا و چه از نوع متحجّر و خشن آن.
به اسلامى که رژیم صهیونیستى را تحمل مىکند ولى با مذاهب اسلامى دیگر بیرحمانه مواجه مىشود، دست آشتى به سوى آمریکا و ناتو دراز مىکند ولى در داخل به جنگهاى قبیلهاى و مذهبى دامن مىزند و اشداء بامؤمنین و رحماء با کفّار است، اعتماد نکنید.
به اسلام آمریکایى و انگلیسى، بدبین باشید که شما را به دام سرمایهدارى غرب و مصرفزدگى و انحطاط اخلاقى مىکشانند.
در دهههاى گذشته هم نخبگان و هم حاکمان به وابستگى بیشتر خود به فرانسه و انگلیس و آمریکا و یا شوروى افتخار مىکردند و از سمبلهاى اسلامى مىگریختند و امروز همه چیز برعکس شده است.
بدانید که غرب در صدد انتقام بر خواهد آمد. انتقام اقتصادى، نظامى، سیاسى و تبلیغاتى!
اگر ملتهاى مصر و تونس و لیبى و…، إن شاء الله در مسیر خدا، ادامه دهند، ممکن است به تحریمها تهدید شوند.
و اما کلام آخر؛ اعلام آمادگى جمهورى اسلامى و ملت بزرگ ایران براى همکارى و خدمت به شماست و خدمت ما و شما به همدیگر.
انقلاب اسلامى ایران، موفقترین تجربه اسلامى عصر جدید بود در عرصه خودباورى ملتها، مردمباورى نخبگان، در عرصهٔ نفى اسطوره شکستناپذیرى رژیمهای طاغوتی و اربابشان، در عرصهٔ شکستن غرور کمونیزم و سرمایهدارى، ارائه مدلهاى کارآمد در پیشرفتهاى بزرگ کشور با حفظ مردمسالارى و دفاع از ارزشهاى اساسی.
برادران و خواهران! سالهاست که علیه برادران ایرانیتان به شما دروغ مىگویند، و اینک حقیقت در مورد ایران اسلامى، همین است که به شما عرض مىکنم:
انقلاب ما پیروزیها و البته ضعفهایى در مجاهدات سه دهه خود داشته است. اما هیچ جنبش اسلامى در جهان پس از تسلّط غرب و شرق بر مسلمین در قرنگذشته، تا این حد جلو نیامده بود و اینهمه موانع را از سر نگذرانده بوده است.
إن شاء الله گفتگوهاى بسیارى میان ما و شما برادران در پیش است. در رسانههاى سرمایهدارى و صهیونیزم جهانى، «ایران»، متهم به «تروریزم» مىشود تنها بدان علت که حاضر نشد برادران عرب خود را در فلسطین و لبنان و عراق… تنها بگذارد و اشغالگران را به رسمیت بشناسد، حال آنکه ما خود بزرگترین قربانى تروریزم در جهان هستیم و این ترورها همچنان ادامه دارد.
اگر انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى، برادران مظلوم افغانى و بوسنیایى و لبنانى و عراقى و فلسطینى خود را همچون سایر حکومتهاى بظاهر مسلمان، تنها مىگذارد، و اگر همچون بیشتر رژیمهاى عربى که به فلسطین، خیانت کردند، ما هم ساکت مىماندیم و از پشت خنجر مىزدیم، هرگز ما را پشتیبان تروریزم و مداخلهگرى معرفى نمىکردند. ما به آزادى قدس شریف و تمامی سرزمین فلسطین میاندیشیم، این است آن جرم بزرگ ملت ایران و جمهوری اسلامی.
از امپریالیزم ایرانى یا شیعى مىگویند حال آنکه همه مىدانند ما هرگز انقلاب اسلامى را، انقلابى صرفاً شیعى یا ملىگرا و ایرانى ندانسته و نخواندهایم و در این ۳۰ سال، هر چه هزینه داده و تهدید شدهایم بعلت اسلامگرایى و امتگرایى و شعار وحدت و تقریب مذاهب و آزادى و عزّت برادران مسلمان از شرق آسیا تا عمق آفریقا و اروپابوده است.
ایران اسلامى در عرصه علم، تکنولوژى، حقوق اجتماعى، عدالت اجتماعى، توسعه، بهداشت، تأمین کرامت زنان و حقوق اقلیتهاى دینى و… گامهاى بزرگ و بىنظیرى برداشت ما ضعفهای خود را نیز مىشناسیم و بعون اله درمان مىکنیم انشاءاله.
معادله مقاومت در منطقه با کمک جمهورى اسلامى تغییر یافت، تبدیل و ارتقاء سنگ در دست فلسطینیان به «موشک جواب موشک» در غزّه و سایر مقاومتهاى اسلامى در برابر اشغالگران، الهام از انقلاب اسلامى بود.
ایران بدنبال ایرانى کردن اعراب یا شیعى کردن سایر مسلمین نیست، ایران بدنبال دفاع از قرآن و سنّت پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) و احیاء امت اسلامى است. براى انقلاب اسلامى، کمک به مجاهدان اهل سنّت سازمانهای حماس و جهاد و مجاهدان شیعى حزبالله و أمل، به یک اندازه، واجب شرعى است و احساس تکلیف مىکند. ملت و حکومت ایران با صداى بلند و قاطع، اعلام مىکند به قیام ملتها (و نه به ترور)، به وحدت اسلامى (نه غلبه و تضادّ مذاهب)، به برادرى مسلمین (نه به برترى قومى و نژادى)، به جهاد اسلامى (نه خشونت علیه بیگناهان)، إن شاء الله معتقد و ملتزم است.
برای سعادت همهٔ ملتهای مسلمان دعا کنیم و در کنار آن وظیفه سنگین خود را بشناسیم و به آن عمل کنیم و بدانیم که وَ الله غالِبٌ عَلى اَمرِهِ.
عبادالله اتقوا الله و کونوا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً (۱)؛ أقول قولی هذا و استغفر الله لی و لکم.
بسم الله الرحمن الرحیم.. إذا جاء نصر الله و الفتح و رأیت الناس یدخلون فی دین الله أفواجاً فسبّح بحمد ربک و استغفره إنه کان توّاباً.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
۱) بندگان خدا پرهیزگار، و دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید.