• امروز : جمعه - ۱۰ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : 20 - رمضان - 1445
  • برابر با : Friday - 29 March - 2024
6

معین راستین:ارائه پیشنهاد برای حل دو مشکل ادبی

  • کد خبر : 1045
  • 24 اسفند 1390 - 7:23

آوای جم:مقاله حاضر،در همایش مقالات هفته جم ارائه گردیده که با موافقت محقق آن در سایت درج شده است.چنانچه سایر عزیزانی که مقاله انها در همایش روز و هفته جم پذیرفته شده است راغب به درج مقالاتشان در آوای جم هستند،مقاله خود را به ایمیل سایت ارسال نموده تا در اسرع وقت درج گردد.

عنوان مقاله:ارائه پیشنهاد برای حل دو مشکل ادبی

گردآورنده:معین راستین (کارشناس ارشد ادبیات)

دراین مقاله به بررسی دوموضوع وارائه پیشنهاد برای حل مشکل این دو موضوع می پردازیم:

آوای جم:مقاله حاضر،در همایش مقالات هفته جم ارائه گردیده که با موافقت محقق آن در سایت درج شده است.چنانچه سایر عزیزانی که مقاله انها در همایش روز و هفته جم پذیرفته شده است راغب به درج مقالاتشان در آوای جم هستند،مقاله خود را به ایمیل سایت ارسال نموده تا در اسرع وقت درج گردد.

عنوان مقاله:ارائه پیشنهاد برای حل دو مشکل ادبی

گردآورنده:معین راستین (کارشناس ارشد ادبیات)

دراین مقاله به بررسی دوموضوع وارائه پیشنهاد برای حل مشکل این دو موضوع می پردازیم:

۱-پدری یا پردیس؟

برای حل این مشکل ابتدا به ارائه توضیحاتی درباره واژه پردیس پرداخته می شود.

دهخدا در لغت نامه در توضیح واژه پردیس می گوید:« لغتی است ماخوذ از زبان مادی(پارادئزا)به معنی باغ وبستان . وازهمین لغت است پالیزفارسی وفردوس(معرّب). گزنفون گوید:درهرجاکه شاه(هخامنش)اقامت کند وبه هرجاکه رود،همیشه مراقب است، درهرجاباغ هایی باشدپرازچیزهای زیبا،که زمین می دهد.این باغ ها راپردیس می نامند. اگرهوامانع نباشد،شاه اکثراوقات خودرادراین گونه باغ ها به سر می برد.

اردشیر دوم در کتیبه ای در شوش این جمله را نقش کرده است که:اردشیر شاه گوید:به فضل اهورامزدااین قصر پردیس زندگانی را من ساختم.

اهورامزدا و مثره(مهر)مرا از هربدی بپایند وآنچه را که کرده ام نگاه دارند»

همچنان ایشان درشرح واژه فردوس بر مواردی اشاره می کنند که برای اختصار به ارائه قسمتهایی از آن می پردازیم:«بهترین جای دربهشت.دکترمعین درتعلیقات براین کلمه می نویسد:معرب از ایرانی.دراوستا دوبار به کلمه پایری دئزه برمی خوریم وآن مرکب است از دو جزء:پیشاوند پیری یا پایری به معنی گرداگرد وپیرامون، دئزا ازمصدر دئز به معنی انباشتن و روی هم چیدن ودیوارگذاشتن است.درزمان هخامنشیان در ایران زمین بزرگ ودر سراسر قلمرو آنان  به خصوص در آسیای صغیر پئیری دئزها ،یا فردوس ها ،که باغ های بزرگ و پارک های با شکوه پادشاه و خشتروپانها (حاکمان )وبزرگان ایران بوده شهرتی داشته است .این محوطه ها چنان که مکررا گزنفون در “کورشنامه “،”انباز ” و نیز پلوتارخس می نویسد،درختان انبوه وتناور داشتند و آب در میان آن ها روان بود .چارپایان بسیار برای شکار در آن ها پرورش می یافتند شاهنشاهان هخامنشی ، خشتروپانهای خود را در ایجاد اینگونه باغها در قلمرو حکومت خود تشویق می کردند .اینگونه پارک ها که درسرزمین یونان وجود نداشت ناگزیر انظار یونانیان را متوجه خود کرد و آنان نیز همان نام ایرانی را به صورت پارادایز به کار بردند .در اکدی متاخر، پردیسو(pardisu) و درعبری پردیس(pardes)ودرآرامی وسریانی نیزهمین کلمه با اندک تفاوتی ودرارمنی پاردس (pardes)همه از ریشه ایرانی هستند.کلمه پردس عبری پس ازمهاجرت یهودیان به بابل درقرن ششم ق .م به عاریت گرفته شده وچندین باردرقسمتهای مختلف تورات به کاررفته است. کلمه فردوس که دو بار درقران آمده ازدین یهود و عیسوی به اسلام رسیده است. استاد بنونیست اصل لغت پیئری دئزه را از زبان ماد می داند،زیرا اگراصل آن ازپارسی باستان می بود،می بایست “پری دیدا” شده باشد.پالیز فارسی نیزازریشه همین کلمه است.»

دکتر کزازی درنامه باستان درتوضیح واژه پالیز می نویسد:« پالیز که در ریخت “پادیز”و”پاریز”نیز به کار رفته است ،به معنی بوستان وگلزاراست.این واژه ازپئیری دئزه باز مانده است که نام باغ آرمانی وبهشت آریایی در اوستا است.ریخت های دیگرآن پردیس ،فردیس وپردیزاست وریخت تازی شده آن فردوس.این واژه باستانی ایرانی در زبان های باخترینه نیز کاربردیافته است:درفرانسوی paradis است ودرانگلیسی paradise ودر آلمانی paradies ودراسپانیاییparaiso .»

ایشان همچنین درتوضیحات واژه دیوارمی گوید:«”دئده”یا”دئزه” به معنی توده وچینه های خاک وسنگ بوده است ودرپی آن”پئیری دئذه” که نام بهشت آریایی وایرانی است به معنی جایی که گرداگرد آن با چینه های خاک وسنگ فرو گرفته وپوشیده شده است.»

با توجه به مطالب مطرح شده،حتی اگر با فرض این که کلمه پدری راتغییریافته ازنام پردیس یا پئیری دئزه بدانیم،باز هم این مشکل و سوال مطرح می شود که باید این کوه دراصل یک باغ با دیوار چینی مشخص باشد; که باتوجه به مشاهدات ،طرح این مطلب مشکل است.

نکته دیگر این که با توجه به تغییر وتبدیل حروف ازپارس باستان وپهلوی در فارسی امروزه وثبت واژه هایی مثل پردیس،فردوس،پالیز،پادیز،پاریز،مادرجایی دیگر به واژه پدری برخورد نمی کنیم ; ضمن این که احتمال تغییر شکل دادن این واژه از پذری یا پتری،مخصوصا واژه اخیر،وجود دارد.البته واژه پتری یا پتریا واژه ای شناخته شده تر می باشد،که بحث درباره آن نیز نیازبه تحقیقی جداگانه دارد.

تبدیل ” ت ”  به  ” د “

پهلوی          فارسی دری

پیتاک     =      پیدا

پروتن    =    پروردن

زرتشت  =   زردشت

فریتون  =   فریدون

………………………………

تبدیل ” ذ ” به “د”

اوستایی                                  فارسی دری

پره ذات(اوستایی)      =           فره داد(پیشداد)

خوا ذاته (اوستایی)    =           خود  داد (خود آفرید)

سغذه (اوستایی)         =           سغد

نکته دیگری که باید به آن توجه کنیم مطرح شدن احتمال وجود”ورجمکرد”در این کوه است که به تحلیل این مسئله نیز می پردازیم.

دراوستا باز گفته شده است:اهورامزدا انجمنی از ایزدان مینوی وجمشید، انجمنی از بهینه مردمان سامان می دهد(وندیداد۲/۲۰)؛چنان می نماید که این دو انجمن بایکدیگردیدارمی کنند.(وندیداد۲/۲۱)در این دیدار،اهورا مزدا ،جمشید را خبر می دهد که زمستان هایی بر هستی پیکرینه و استومند خواهند تاخت وسرما ویخ بندانی سخت خواهد بود؛ابری یکپارچه و برفی بسیار بر بلندترین کوهساران وبردره های رود “ردوی” خواهد بارید(وندیداد۲/۲۲).سپس ،اهورامزدا جمشید را می فرماید که پناهگاهی بسازد ودر آن ،خانه هایی برای مردمان وآغل هایی برای چهارپایان،آب روان و راه و  مرغزار پدید آورد(وندیداد۲/۲۵-۲۶).اهورامزدا نقشه ی  ور را به جمشید می دهد و به وی می آموزد که چگونه گل را با پاشنه فرو مالد و با دستان ورز دهد(وندیداد۲/۳۱).آنگاه از جمشید می خواهد که پس از ساختن پناهگاه ،تخمه ی همه مردمان وزنان وهمه گونه های جانداران راکه برپهنه ی زمین بزرگترین وزیباترینند وتخم همه گیاهانی را که بلند ترین وخوش بوترینند،بدانجا ببرد(وندیداد۲/۲۷-۲۸).جمشید بدان سان که اهورامزدا می فرماید،پناهگاه را می سازد وتخم جانداران رابه درون آن می برد(وندیداد۲/.۳۳-۳۸).

با توجه به مطالب بالا ورجمکرد را باید ساخته دست انسان دانست تا کوه .البته با توجه به اوستا این قلعه باید در جنوب باشد واحتمالا هم دریای فراخکرد را باید همین خلیج فارس ودریای عمان واقیانوس هند دانست;ولی با توجه به این که جغرافیای اسطوره با جغرافیای واقعی تفاوت های عمده ای دارد وتطابق آنها با هم با اما و اگرهای زیادی همراه است باز هم احتمال آن را کم می کند.

باید به مطالب بالا اضافه کنیم که حتی اگر دراصل واژه ی اصلی نام این کوه همان پردیس نیز باشد نیاز به اثبات قطعی این نام است واین کار با شواهدی محکم واستوار ممکن است با حدس وگمان نمی توان نام پدری را به پردیس تغییر داد؛چرا که نام بسیاری از اماکن وشهر های مشهور را حتی با توجه به دلایل محکمی که وجود دارد،با شکل تغییر یافته آن به کار می بریم.مثلا آذربایجان راتغییر یافته از نام اتروپاتن ،اترپتکان ،آذر آبادگان،آذربادگان و آذربایگان می دانند.

یا مثلا برازجان راازگرازگان می دانند ویا اصفهان را ازاسپهان و سپاهان و واسپوهران به شمار آورده اند .

پس درپایان این بخش می توان نتیجه گرفت که استعمال واژه ی پدری برای نام این کوه ، یا حداقل فعلا، مناسب تر وصحیح تر از واژه پردیس می باشد.

۲- تلفظ واژگان در تعزیه:

دربخش دوم به ارائه ی پیشنهادی برای تلفظ واژگانی که در تعزیه (شبیه خوانی)شهرستان جم تا چندی پیش به طور قدیمی آن تلفظ می شده وتاکنون نیز تا اندازه ای ادامه دارد پرداخته می شود .

واژه پسر:

این واژه هنوزبه شکل قدیمی آن یعنی پسر با ضم پ تلفظ می شود.این واژه در اوستا به صورت پوثره وسپس به صورت پوس و پور و پس به ضم پ درفارسی  مورد استفاده قرار گرفته است.

واژه:جوان

این واژه نیز به شکل قدیمی آن یعنی جوان به ضم ج تا حدودی به گوش می خورد.این واژه در پهلوی به صورت یوان وسپس نیز در دری قدیم، جوان با ضم ج  تلفظ می شده است. مثلا در قابوس نامه جوان با ضم ج وارد شده است.

 

تبدیل  ” ی ”  به “ج”

پهلوی               فارسی دری

یشن       =       جشن

یوان        =       جوان

یاتوک      =       جادو

 

واژه سوار:

این واژه در تعزیه به شکل قدیمی وکهن آن به صورت سوار به ضم س تلفظ می شود. این واژه نیز به صورت سوار(suwar)واسواره تلفظ می شده است.

به اضافه این که تلفظ حرف ق به صورت ک انجام می گیردوتوجه به این که در زبان پارسی قدیم ما حرف ق نداشته ایم که این اهمیت موضوع را بیشتر نشان می دهد.

با توجه به موارد مذکوروسایر مثال های دیگرموجود وشکل تلفظ قدیمی وزیبای موجود وهمچنین تاریخی بودن شبیه خوانی به نظر این حقیر،ادامه ی عمدی این تلفظ ها باعث حفظ تلفظ زبان وقدمت تاریخی تعزیه وپاسداری از آن شیوه کهن می باشد.

 

منابع:

لغت نامه ،علی اکبر دهخدا.

نامه باستان ؛جلد اول ،میر جلال الدین کزازی،سمت،۱۳۷۹

نامه باستان ؛جلدچهارم،میر جلال الدین کزازی،سمت،۱۳۸۳

سبک شناسی؛جلداول،محمدتقی بهار،زوار،۱۳۸۸

گات ها؛ابراهیم پورداوود،اساطیر،۱۳۸۹

یشت ها؛جلد دوم،ابراهیم پورداوود،اساطیر،۱۳۷۷

اوستا؛جلد دوم، جلیل دوست خواه،مروارید،۱۳۷۹

 

 

لینک کوتاه : https://avayebushehr.ir/?p=1045

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در آوای بوشهر منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.