• امروز : جمعه - ۱۰ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : 20 - رمضان - 1445
  • برابر با : Friday - 29 March - 2024
9

نقد کتاب محمد ولی‌زاده “نویسنده جمی” در شیراز

  • کد خبر : 1896
  • 19 آذر 1391 - 20:01

 

به گزارش خبرنگار آوای جم؛بیست‌وسومین جلسه از سلسله نشست‌های «نقد کتاب فارس» به نقد کتاب «تاج سر کرانه» نوشته‌ی محمد ولی‌زاده اختصاص داشت.

 

کتاب «تاج سر کرانه» نوشته‌ی محمد ولی‌زاده نویسنده بوشهری (جمی ) با حضور جمال میرصادقی، امین فقیری و سعید حسام‌پور با اجرای فرشید سادات‌شریفی در تالار حافظ شیراز زیر ذره‌بین نقد رفت‌.

امین فقیری به عنوان اولین منتقد به تشریح سابقه نگارش رمان تاریخی در ایران پرداخت و گفت: رمان تاریخی حاصل یک نوع رومانتیسم خیال‌پردازانه است. نویسنده معمولاً به دنبال شخصیت‌هایی در تاریخ می‌رود که خلق و خوی‌شان را دوست می‌داشته و افعال‌شان به ذهنیت او نزدیک باشد.

نویسنده‌ی «دهکده‌ی پرملال» افزود: نویسندگانی که برای نوشتن به سراغ قهرمان‌های ملی و میهنی می‌روند، صرفاً نمی‌توانند انگیزه مادی داشته باشند؛ چرا که تیراژ کتاب به هیچ عنوان نمی‌تواند گرهی از کار نویسنده بگشاید. با این دیدگاه است که می‌توانیم نیّت محمد ولی‌زاده را از نوشتن «تاج سر کرانه» دریابیم.

فقیری ادای دین به یکی از قهرمانان مظلوم خطّه بوشهر را یکی از نیّات نویسنده کتاب «تاج سر کرانه» دانست و گفت: رییس‌علی دلواری مردی از خطه مردخیز تنگستان یکی از چهره‌هایی است که نویسندگان تاریخ باید در زندگانی آن‌ها کندوکاو دقیق‌تری کنند تا نسل آینده بخصوص جوانان از آنان سرمشق بگیرند تا بدانند حرمت وطن و سرنهادن در راه آن چگونه است.

او با بیان این‌که ولی‌زاده هرچند کوتاه و مختصر توانسته است چند شخصیت را به خوبی معرفی کند، افزود: نویسنده، رمان تاریخی خود را در ۲۴ قسمت سامان داده است و در هر قسمت برشی از زندگانی پرماجرای رییس‌علی و طبیعتاً عناصر داخلی و خارجی را که با او خصومت می‌ورزیده‌اند، برای خواننده بیان کرده است. در بیش‌تر این صحنه‌ها توسط دیالوگ‌هایی که بین افراد رد و بدل می‌شود، ما به وضعیتی پی می‌بریم که مبارزین و دشمنان آن‌ها در آن قرار دارند. صحنه‌ها تا حدّ امکان موجز است و همین موجزنویسی زیان‌هایی به ساختار رمان وارد کرده است. گاه خواننده نتیجه درست و واقعی را از یک قسمت نمی‌گیرد.

فقیری تاکید کرد: شاید کمی عجله در کار نوشتن وجود داشته، به‌گونه‌ای که شرح کشته ‌شدن رییس‌علی که می‌توانست مؤثرترین قسمت رمان باشد، بی‌روح از کار درآمده است. آن مرگ شکوهمند نیست و لاجرم لایق مردی چون رییس‌علی نیست.

این نویسنده پیشکسوت شیراز در ادامه با بیان این‌که طرح و توطئه و تعلیق به خاطر تکیه نویسنده به گفت‌وگو تقریباً جایی در رمان ندارد، افزود: ولی‌زاده سعی می‌کند تمام اطلاعات لازم را با دیالوگ بین شخصیت‌ها در اختیار خواننده قرار دهد؛ البته جاهایی که لازم است، نویسنده به عنوان دانای کل اطلاعاتی راجع به نهضت را به شکلی روایت‌گونه شرح می‌دهد.

فقیری استفاده از کلمات ناشناخته در دیالوگ‌ها و روانی متن را حُسن این کتاب دانست و گفت: کوتاهی قسمت‌ها نیز خواندن رمان را دلپذیر می‌کند، اما همین موجز بودن رویدادها و فشرده‌شدن‌شان در یک قسمت باعث گنگی بعضی از ماجراها می‌شود. در بعضی از قسمت‌ها خواننده نتیجه لازم و منظور نهایی نویسنده را درنمی‌یابد.

این نویسنده در پایان تصریح کرد: دفاع جانانه‌ای که از محمد ولی‌زاده می‌توان کرد، این است که رییس‌علی خیلی معاصر است؛ به زمان نزدیک است، اما به خاطر معاصر بودن است که نویسنده نتوانسته رمانش را در قالب دیگری جز این پیاده کند. همین است که می‌توانم بگویم قوّه تخیّل نابود شده است. سرخطّی از حوادث پی‌در‌پی که دیگر همه هم می‌دانند، استخوان‌بندی کتاب را پی‌ریزی کرده است. چرا؟ چون افرادی همانند رکن‌زاده‌ی آدمیت و علیمراد فراشبندی همه چیز را نوشته‌اند و از طرفی ساده‌زیستی و زندگانی روراست رییس‌علی به گونه‌ای است که قدرت مانور را از نویسنده می‌گیرد.

دکتر سعید حسام‌پور به عنوان دومین منتقد در آغاز سخنان خود با بیان این‌که باید با نگاهی ساختاری دید آیا «تاج سر کرانه» داستان است یا گزارش، گفت: این کتاب را نباید یک گزارش و یا یک داستان صرف دانست؛ درواقع عنوان روایت داستانی که بر روی جلد کتاب نیز به چشم می‌خورد، به خوبی توانسته است منظور نویسنده را برساند.

این استاد دانشگاه در ادامه سخنان خود گفت: «تاج سر کرانه» با دو محور بیگانه‌ستیزی، از جان گذشتگی برای وطن و مبارزه صادقانه برای عقیده از طرفی و از سوی دیگر با محور حرص و آز کسانی که در مقابل قهرمان داستان قرار دارند، نگاشته شده است.

حسام‌پور افزود: با نگاهی به محور اول باید سراغ رییس‌علی دلواری رفت. نویسنده به جای توصیف بیش‌تر قهرمان قصه‌اش از طریق کنش‌ها و گفت‌وگوهای میان سایر کاراکترها شخصیت زیرک، شایسته، ساده، صادق و دلیر رییس‌علی را توصیف می‌کند اما با وجود پردازش خوب این شخصیت در چند صحنه، ولی‌زاده از شگردهای بنیادین رمان مثل استفاده از نمادها و فضاسازی به واسطه گزارش‌گونه بودن اثر چشم‌پوشی کرده است.

رییس بخش زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز با ابراز تأسّف از پردازش نکردن اغلب شخصیت‌های «تاج سر کرانه» گفت: متأسفانه استفاده از ارکان داستان‌نویسی برای پردازش شخصیت‌ها نمود مطلوب و پررنگی ندارد.

حسام‌پور گفت‌وگوها را موفق‌ترین بخش «تاج سر کرانه» توصیف و خاطرنشان کرد: این دیالوگ‌ها توانسته با تأثیرگذاری مناسب شاکله داستان را به خوبی پیش ببرد و درواقع در ساختار داستان خوب نشسته است، اما باز هم نوع وصل ‌شدن صحنه‌ها و در گذر از مرحله‌ای به مرحله دیگر داستان افت می‌کند و شبیه گزارش روزنامه‌یی می‌شود که این امر باعث دلخوری مخاطب می‌شود.

این نویسنده و منتقد ادبی با تأکید بر این‌که شروع «تاج سر کرانه» و برخی دیالوگ‌های آن درخشان است، افزود: با وجود این‌که ولی‌زاده توانسته است مخاطب را با خود تا پایان داستان همراه کند، اما به نظر می‌رسد پایان‌بندی موفّقی ندارد و مخاطب حس می‌کند قهرمان داستان زیر دست و پا له می‌شود.

او همچنین افزود: در برخی از مقاطع داستان، مخاطب بین گزارش و داستان رها می‌شود که شاید دلیل آن حرفه‌ی روزنامه‌نگاری نویسنده است که بین این حرفه و داستان‌نویسی معلّق است.

دکتر حسام‌پور در پایان سخنان خود تأکید کرد: در نگارش رمان تاریخی باید گاهی خود را از تاریخ بکنیم و با اقتباس از زندگی شخص، در مسیر تخیّل که بن‌مایه‌ی داستان‌نویسی است، حرکت کنیم.

محمد ولی‌زاده، نویسنده «تاج سر کرانه»، هم پیش از سخنان جمال میرصادقی در سخنانی کوتاه گفت: من اصلاً بوشهری هستم و از نوجوانی با سریال «دلیران تنگستان» با «رییس‌‎علی دلواری» آشنا شدم که این آشنایی سبب شد او را یکی از قهرمانان همه‌ی آن سال‌های خود بدانم و در آن روزها با او زندگی کنم. رییس‌علی دلواری در آن روزها همیشه همراه من بوده است و همیشه تخیّلم را به سوی او سوق داده‌ام.

این روزنامه‌نگار در ادامه با بیان این‌که طرح «مشاهیر» انتشارات مدرسه در اواخر دهه ۷۰ به سرپرستی داوود غفارزادگان باعث نگارش «تاج سر کرانه» شد، افزود: متأسفانه در آن زمان با وجود پذیرفته‌شدن اثر برای انتشار به دلیل جدایی آقای غفارزادگان از آن انتشارات منتشر نشد، اما در سال ۸۸ از سوی انتشارات آیینه جنوب راهی بازار نشر شد و اکنون نیز چاپ پنجم آن در اختیار علاقه‌مندان قرار دارد.

ولی‌زاده در ادامه با ابراز خرسندی از حضور منتقدان از جمله جمال میرصادقی در جمع منتقدان کتابش گفت: با این‌که می‌دانم آقای میرصادقی بیش از چند ماه است که این کتاب را برای مطالعه در اختیار دارند، اما تا کنون جرأت نکرده‌ام نظر ایشان را بپرسم؛ اما حدس می‌زنم ایشان شمشیر را برای «تاج سر کرانه» از رو بسته‌اند.

جمال میرصادقی نیز در این نشست با لبخند گفت: امیدوارم ولی‌زاده بعد از صحبت‌های من از نوشتن پشیمان نشود.

این نویسنده و مدرّس ادبیات داستانی گفت: نویسنده برای خلق هر اثری نیازمند شناخت مناسبی از ‌گونه ادبی مورد نظرش است، اما متأسفانه در این کتاب نویسنده شناختی از قواعد داستان‌نویسی و بویژه «رمان تاریخی» ندارد.

او با بیان این‌که نیّت نگارش «تاج سر کرانه» قابل تحسین است، تصریح کرد: این کتاب درواقع قصد دارد نوعی حماسه و تراژدی در جامعه را نشان دهد، اما اگر نویسنده شناخت بیش‌تری نسبت به رمان‌نویسی داشت، کتابش چیز دیگری می‌شد.

نویسنده‌ی کتاب «راهنمای رمان‌نویسی» در ادامه با بیان این‌که «تاج سر کرانه» می‌توانست یک اثر تاریخی قابل توجه باشد، تأکید کرد: اکنون که این کتاب در قالب رمان قرار گرفته است، باید مفروضات رمان در آن رعایت شود.

جمال میرصادقی با انتقاد از نبود شخصیت‌پردازی در این اثر ابراز عقیده کرد: شخصیت‌پردازی در این کتاب صفر است. درواقع شاید رییس‌علی برای اهالی جنوب شخصیت دلپذیر و آشنا باشد، اما برای مخاطبی که هیچ شناختی از او ندارد، به خوبی پرداخته نشده است.

او افزود: در این اثر شخصیت‌های متعدد وارد داستان شده و بدون شناخت و پردازش خارج می‌شوند. درواقع پردازش شخصیت‌ها مقاله‌وار است؛ نه روایی و تصویری.

میرصادقی با تأکید بر این‌که تمام اتفاقات رمان باید به هم مرتبط و دارای رابطه علت و معلولی باشد، افزود: متأسفانه این موضوع نیز در «تاجر سر کرانه» به خوبی رعایت نشده است.

او با تأکید بر اهمیت استفاده از بیان خاص در نگارش رمان افزود: بیان توضیحی و تشریحی خاص گزارش و مقاله است. بیان توصیفی در داستان‌واره‌ها و انشانویسی کاربرد دارد. بیان مباحثه‌یی و بیان روایی از جمله بیان‌هایی هستند که در نگارش استفاده می‌شوند، اما تنها گونه چهارم یعنی بیان روایی، بیانی که در آن حرکت و پویایی وجود دارد، مخصوص داستان است.

این نویسنده در ادامه دیالوگ‌های «تاج سر کرانه» را تحسین و بار دیگر تأکید کرد: نیّت این نویسنده قابل تحسین است، اما با عجله وزنه سنگینی برداشته است.

نویسنده‌ی کتاب «عناصر داستان» در پایان تصریح کرد: برای نگارش رمان تاریخی باید دید تاریخ چه می‌گوید، بعد از آن برخی از بخش‌ها را برجسته کرد و برخی شخصیت‌ها را به آن افزود و برخی را هم دور ریخت.

اما سخنان جمال میرصادقی پایان‌بخش بیست‌وسومین نشست «نقد کتاب فارس» نبود. محمد ولی‌زاده نویسنده «تاج سر کرانه» پس از سخنان میرصادقی با تأکید بر این‌که با نظر میرصادقی مخالف است، گفت: من شاعری ورشکسته‌ام و در داستان‌نویسی هم ادعایی ندارم، اما به هر حال هر نویسنده‌ای می‌تواند از اثرش دفاع کند. کتاب من رمان روشنفکری نیست، که اگر این نام را یدک می‌کشید، از میان ۶۰۰ جلد کتابی که به دوستان هدیه داده بودم، حداقل ۵۰ نفر آن‌ها این کتاب را می‌خواندند.

سردبیر سابق مجله ادبی هنری «عصر پنجشنبه» در ادامه ضمن توضیحاتی درباره نقد و نظرهای مطرح‌شده در جلسه گفت: در این اثر هرگز قصد پاک و پاکیزه نشان دادن رییس‌علی دلواری را نداشتم و نمی‌خواستم از او بت بسازم؛ برعکس، دوست داشتم رییس‌علیِ ذهن خودم را که معتقدم به رییس‌علی واقعی هم خیلی نزدیک است، بنویسم. حتا هنگام چاپ مجبور شدم برخی وقایع تاریخی را از کتاب بیرون بکشم تا به گفته‌ی بعضی سبب دامن‌زدن به درگیری‌های طایفه‌یی نشود؛ یعنی همان چیزی که آقای فقیری اشاره کردند و آن، معاصر بودن شخصیت داستان است.

ولی‌زاده بار دیگر به انتقادات میرصادقی اشاره و خاطرنشان کرد: هرگز قرار نبوده در این اثر یک شخصیت خیالی بسازم و آن را مطرح کنم. اما نکته‌هایی درباره رییس‌علی در این کتاب هست که شما آن‌ها را نه در کتاب مرحوم رکن‌زاده‌ی آدمیت و نه در کتاب مرحوم فراشبندی و نه در هیچ کتاب دیگری نمی‌بینید. شاید دلیل این‌که برخی از مورخان از نوشتن برخی حقایق چشم‌پوشی کرده‌اند، بازبرگردد به همان مسأله‌ی معاصربودن بودن رییس‌علی و یا جرأت و جسارتی که خیلی‌ها دوست ندارند خودشان را به آب و آتش بزنند.

پس از سخنان ولی‌زاده، جمال میرصادقی بار دیگر در سخنانی گفت: سمت داستان رفتن یک قدم بزرگ است و منظور من از نیّت قابل تحسین ولی‌زاده همین بود.

او تصریح کرد: باید توی دهن کسانی زد که سراغ داستان نرفته‌اند و بی‌شناخت و منطق، آثار داستانی را نفی می‌کنند.

اما مباحثه نویسنده و منتقدان به مخاطبانِ این نشست هم کشیده شد.

* دکتر فرشید سادات‌شریفی، دبیر نشست‌های «نقد کتاب فارس» و مجری این برنامه، گفت: حضور ولی‌زاده و میرصادقی باعث شده است تا کسانی در این جلسه گردهم بیایند که تا امروز در سایر نشست‌ها آن‌ها را با هم ندیده‌ایم.

* شهلا پروین‌روح در اظهارنظری خطاب به جمال میرصادقی گفت: ولی‌زاده خود در سال‌های حضورش در شیراز در تمام نشست‌های جدی نقد و بررسی داستان که با حضور داستان‌نویسان شیراز برگزار می‌شده، حضور داشته و خوب می‌داند که ما در این جلسات وقتی پای داستان به میان می‌آمده، پوست نویسنده را هم ‌کنده‌ایم.

* شاپور پساوند با اشاره به سخنان ولی‌زاده مبنی بر اهدای ۶۰۰ نسخه از کتاب به دوستان و مطالعه نکردن آن گفت: خواهش می‌کنم دوستانی که کتاب‌ها را نمی‌خوانند، در جلسات نقد آن اظهارنظر نکنند.

* سیروس رومی نیز گفت: من از جمله کسانی هستم که این کتاب را خوانده‌ام و می‌توانم برای اثبات آن به یکی از پیاده‌روی‌های گه‌گاهی‌ام با امین فقیری اشاره کنم که درباره کتاب «تاج سر کرانه» به او گفتم: ولی‌زاده توانایی بهتر از این‌ها نوشتن را دارد.

* جمال میرصادقی هم در پایان سخنان خود با اشاره به سخنان ولی‌زاده درباره اهدای کتاب‌هایش گفت: کتاب‌های‌تان را هدیه ندهید. این اظهارنظر با خنده حاضران مواجه شد، که میرصادقی بار دیگر با چهره‌ای جدّی گفت: شوخی نکردم. بگذارید کتاب‌های‌تان را بخرند تا بخوانند. کسی کتاب هدیه داده‌شده را نمی‌خواند.

* صدرا ذوالریاستین نیز در پایان خطاب به ولی‌زاده گفت: «جوونی؛ دلیری. مایه‌اش را هم داری. مگه چند سالته؟! بنویس! فقط بنویس!»

صادق همایونی، ابوالقاسم فقیری، کوروش کمالی‌ سروستانی، حسن مشکین‌فام، علی معصومی، غلامحسن اولاد، محمد کشاورز، احمد اکبرپور، اکبر صحرایی، طاهره احمدی، ایرج زبردست، حسین مقدس، طیبه کوثری و محمدرضا فقیه‌الاسلام از دیگر نویسندگان، شاعران و هنرمندان حاضر در این نشست بودند./خلیج فارس

لینک کوتاه : https://avayebushehr.ir/?p=1896

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در آوای بوشهر منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.