می گویند سالها قبل، خیلی خیلی سال پیش، راهی از ایران عبور می کرده که دو سر دنیا را به هم می رسانده،جاده ی ابریشم همان راهی است که بی شک در کهن دوران،به سان بزرگراهی عظیم جلوه گر بوده است. و امروز خیلی سال از آن دوران می گذرد وهنوز بچه های محله ی علی صالحی در کنار شهر جم به فکر به دست گرفتن کفشهایشان برای عبور از رودخانه ای سهمگین هستند و هیچ راهی نیست.این محله ازتوابع روستای بهارستان می باشد و دارای جمعیتی بالغ بر ۳۰۰نفر است که به ۵۰ خانوارتعلق دارند.محله ای در میان دو طرف رودخانه ای بزرگ که از امکانات اولیه زندگی هم بی بهره اند. محله ای بدون ارتباط با همسایگان. واکنون فرزندان این روستا در تدارک شام غریبان ترک تحصیل خود هستند برای آنکه در شهرستان عظیم جم برایشان راهی نیست. نگاهی گذرا به مرکز شهر که می اندازیم ، سیل میدان و تندیس است که خود نمایی می کند . کاش مسئولینی که به زیبایی ظاهر شهرشان می اندیشند به باطن دردناک این شهر هم فکری کنند. کاش به جای هزینه های آنچنانی برای میدانی که حلبی را بر بالایش به نمایش گذاشته اند تا نماد سرخوشی جماعتی بی خبر از محرومان باشد، به روستاها و محله هایی اندیشیده می شد که چون علی صالحی از راه عبوری کوچک بی بهره اند. گزافه سخن گفتنی است وقتی فرزندان آنان که باید حواسشان به پایین دستی ها باشد راه عبورشان آسفالت است ونگران خزان شان نیستند.گویا اعتبارات روستای بهارستان هم در این مقال توان گذر از عرض رودخانه را ندارد و مسئولین هم علاقه ای به رفتن به این دیار ندارند. که اگر چنین می شد یقینا راهی به راه می شد. فرزندان علی صالحی منتظر دستان کارگشای مسئولین هستندکه بی شک انجام نیک این عمل پاداشی نیکو را به ارمغان آورده و چشم پوشی از آن عقابی عظیم از سوی خدای قهار. امید که راهی اندیشیده شود تا بی راهه ای به راه شود.
ان شاءالله- عبدالحسن بیننده
{jcomments on}