صبح هنوز وارد دفتر کارم نشده بودم، پیامی صفحه گوشی ام را منور کرد. بازش کردم. اطلاعیه ای بود از سوی” آموزش دانشگاه پیام نور جم!”
با ولع دوستان عشق پیامک، دست بر دکمه بردم و بازش کردم. متنی پیش رویم هویدا شد که گمان بردم به اشتباه برایم ارسال شده اما، گویا داستان جدی بود. فقط هر چه در قلم نویسنده غور کردم، باورم نشد آموزش یک دانشگاه!، این متن را نگاشته است. مانده بودم که چطور می شود این قدر با آبروی زبان شیرین فارسی بازی کرد؟!
متن پیام این بود:
(قابل توجه دانشجویانی که درس عملی دارند میرساند حداکثر تا تاریخ ۱/۶/۹۱ کار تحقیقی خود را تحویل نمایند.آموزش دانشگاه پیام نور واحد جم)
درد تمام وجودم را فرا گرفت. آخر چطور یک متن ساده می تواند این طور املا و انشای سال اول و دوم ابتدایی را به سخره بگیرد. باور کنید بسیار دردناک است وقتی این همه تکنولوژی جدید آموزشی و این همه دفتر و دستک و رایانه و اینترنت و اونترنت و … دور تا دورمان را گرفته اند و آخرش نسل امروزمان این شود که … .
حالا بماند که چطور پیامک اطلاع رسانی دانشجویان تحقیق تحویل نداده ی پیام نور جم به شماره مشهد من رسیده بود. فقط امیدوارم این پیام را به تمام شهرستان ارسال نکرده باشند ، بی شک خدا خوش ندارد برای خبر کردن چند دانشجو، همه ی شهر را با خبر و به جای چند صد تومان، چند ده هزار تومان هزینه کرده باشند!
اما چرا باید شاهد چنین متون نازیبایی در اماکن دانش بنیان باشیم؟ متاسفانه موارد مشابه از این دست بسیار زیاد است و نشان دهنده ی عمق فاجعه در سیستم آموزش کشور می باشد. غلط های نامیمون موجود در پیامک های هر روزه ی ادارات و نهادها، مکتوبات اداری ، بخشنامه های بالادستی و پایین دستی و هزاران هزار مورد دیگر، مصداق هایی بارز از اوج بی توجهی به حفظ گنجینه ی هزاران ساله فارسی می باشد…
در این میان اما؛ دلم به حال فردوسی عزیز می سوزد که چقدر زجر کشید!
بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی