• امروز : پنج شنبه - ۷ فروردین - ۱۴۰۴
  • برابر با : 28 - رمضان - 1446
  • برابر با : Thursday - 27 March - 2025
6
بازماندن «فرهنگ» از سفر وفاق؛

آقای پزشکیان؛ اینجا کسی به هنرمندان فکر نمی‌کند!

  • کد خبر : 23475
  • 24 بهمن 1403 - 15:09
آوای بوشهر: آقای پزشکیان در استان بوشهر فرهنگ اولویت هیچ مدیری نیست و هیچ کسی هم به فکر هنرمندان و هنردوستان نیست. بنابراین انتظار می‌رود همان‌طور که امروز اقتصاد دریامحور دغدغه شما دولتمردان شده، اقتصاد فرهنگ‌محور هم دغدغه جدی شما شود و غم ولنگاری فرهنگی داشته باشید.

الهام بهروزی

نخستین سفر مسعود پزشکیان به استان بوشهر در حالی اتفاق افتاده که در هیات همراه آقای رئیس‌جمهور هیچ نشانی از مدیران فرهنگی نیست! این اتفاق برای استانی که مدعی عنوان پایتختی فرهنگی خلیج فارس است، قطعا ناخوشایند است. استانی که تاریخ استواری دارد و در دوره قاجارها در عرصه فرهنگی سرآمد بوده است، اما امروز چرا و چگونه این‌چنین فرهنگ و اهالی‌اش مورد بی‌توجهی و بی‌رغبتی قرار گرفته است؟! 

بی‌شک برای رسیدن به عواملی که منجر به قرار گرفتن حوزه فرهنگ و هنر در اولویت‌های آخر این استان شده، باید آسیب‌شناسی کرد که البته این کار مجالی جداگانه می‌طلبد اما مهم‌ترین عاملی که در این زمینه به چشم می‌آید، این است که در دولت‌ها، فرهنگ همیشه قربانی اقتصاد شده است! این در حالی است که اگر مسوولان استانی و فرهنگی به ظرفیت‌های هنری و فرهنگی استان با دقت و دغدغه‌مندی توجه و فضا را برای اقتصادی کردن فرهنگ و هنر فراهم می‌کردند، امروز این‌چنین این حوزه مغفول یا به عبارت صحیح‌تر مغضوب واقع نمی‌شد.

شوربختانه این استان با وجود اینکه پایتخت انرژی کشور شناخته می‌شود و هنرمندان و نویسندگان و شاعران بادانش و ماهری را در بطن خود پرورش داده، در حوزه برخورداری از زیرساخت‌های فرهنگی هنری که نقش شگرفی در توسعه فرهنگی استان و باروری استعدادهای هنری و تقویت اقتصاد فرهنگ و هنر این خطه بازی می‌کند، وضعیت مطلوبی ندارد. این حوزه تا بدانجا در سفرهای روسای جمهور به استان بوشهر نادیده گرفته می‌شود که در چهار سال اخیر عرصه فرهنگ اصلا در مصوبات سفر آن‌ها یا جایی نیافته یا اگر یافته، هم آنقدر ناچیز است که قابل بیان نیست! و این‌چنین شده که زخم ناسور بی‌توجهی بر تن فرهنگ بوشهر جاودانه شده است.

این بی‌توجهی به ساحت فرهنگ و هنر در این استان به‌مانند دودهای آلاینده و کشنده صنعت دارد ذره ذره امید و شور و شوق زندگی را در این سامان می‌کشد. از همین‌رو، نگارنده که از حامیان دولت پزشکیان بوده و هست، درصدد برآمد تا در این نوشتار، از محروم‌ترین و مغضوب‌ترین حوزه این استان داد سخن سر دهد و از مطالبات انباشته و تلنبار شده و ساختار معیوب و کاستی‌های فرهنگ در بوشهر پرده بردارد که در همه این سال‌ها قربانی نگاه‌های سلیقه‌ای و شعارهای توخالی مدیران ارشد این استان شده است. به‌راستی در کدام قانون آمده است که فرهنگ باید قربانی اقتصاد شود؟! کدام دانش یا صاحب‌نظری بر این تاکید کرده که فرهنگ باید زیر پا گذاشته شود تا بدانجا که صاحبان حرف فرهنگی هنری به دلیل غم نان و حیات یا به شغل‌های دیگر پناه ببرند و پا روی نبوغ و استعداد خود بگذارند یا ترک وطن کنند و در جای دیگر به تولید هنر و اندیشه بپردازند! این در حالی است که همین هنرمندان فرهنگ‌سازان و اندیشه‌پرورانی هستند که وجودشان به تعالی فرهنگ و هنر این سامان کمک شایانی می‌کرد و می‌کند اما الان کجایند؟! 

مگر فرهنگ دغدغه جدی مقام معظم رهبری نبوده است؟! مگر ایشان بارها مسوولان را به ولنگاری فرهنگی هشدار نداده‌است، پس چرا سهم این حوزه در مصوبات سفر روسای جمهوری و بودجه‌های ملی و استانی این‌چنین حقیرانه و تقریبا هیچ است! درست است که این روزها دلار ۹۲ هزار تومانی و در پی آن افزایش نجومی قیمت‌های کالاها ذهن‌ها را مشوش کرده و جامعه را بیش از پیش به سمت افسردگی و نارضایتی کشانده است ولی قطعا معیشت قشرهای حساسی چون هنرمندان و فرهنگیان را به مانند طبقه کارگری دشوارتر کرده است. بنابراین به همان میزان که این اقتصاد بحران‌زده موجب دغدغه و نگرانی است، به همان میزان فرهنگ مهم و حساس است؛ چراکه با تدوین نقش‌راه و تعریف برنامه‌های راهبردی و ایجاد و توسعه زیرساخت‌های فرهنگی هنری می‌توان اقتصاد هنر را تقویت کرد و جامعه هنری را به سمت خودکفایی سوق داد. از این‌رو، در دولت چهاردهم باید به حوزه فرهنگ و هنر و تقویت ساختار آن توجه جدی شده و مطالبات آن پیگیری شود.

یکی از مهم‌ترین مطالبات فرهنگی این استان، کتابخانه مرکزی است که متاسفانه به‌دلیل نگاه یک‌سویه مدیران ارشد استان عمری ۲۳ ساله پیدا کرده است؛ مطالبه‌ای که با وجود مصوب شدن ساخت و اختصاص زمین آن در دولت دهم و دگرباره مصوب شدن زمین آن در دولت سیزدهم اما هرگز کلنگ آن بر زمین ننشسته است. انتظار می‌رفت که در دولت چهاردهم با انتخاب و انتصاب ارسلان زارع به‌‌عنوان استاندار بوشهر که چهره‌ای فرهنگی دارد، دست‌کم ساخت این کتابخانه در مصوبات سفر نخستین سفر مسعود پزشکیان به استان بوشهر قرار می‌گرفت و کلنگ آن به زمین می‌نشست؛ چراکه هم زمین این کتابخانه در دولت قبل مصوب شده بود و هم بودجه‌ای برای آغاز مرحله صفر آن اختصاص یافته بود ولی این مطالبه ظاهرا دغدغه استاندار دولت چهاردهم نبوده که در مصوبات سفر گنجانده نشد.

مطالبه دیگری که در حوزه هنر استان به شدت خلأ آن احساس می‌شود، سالن استاندارد سینماست. بی‌شک شایسته این استان نیست که فقط سه سینما داشته باشد ‌آن هم در دو شهر بوشهر و برازجان فقط! این کمبودها نشان می‌دهد که در طول همه این سال‌ها عدالت فرهنگی برای استان بوشهر که ثروتش به نام بوشهر و به کام استان‌های دیگر هزینه شده، تنها یک شعار مانده است. در سایه این بی‌توجهی و بی‌عدالتی‌ها، مهم‌ترین و نوستالژیک‌ترین سینمای بوشهر به دلیل فرسودگی تعطیل شد و هیچ اراده‌ای هم برای ساخت مجموعه جدی سینمایی به جای آن شکل نگرفت؛ دلیل آن هم مشخص است چون اینجا فرهنگ اولویت هیچ مدیری نیست و هیچ کسی هم به فکر هنرمندان و هنردوستان نیست.

مجتمع‌های ناتمام فرهنگی هنری استان نظیر عسلویه، دلوار، آبپخش و… دیگر مطالبات و مصوبات و پروژه‌های مهم فرهنگی بر زمین مانده است که به‌دلیل اختصاص نیافتن بودجه و کار اصولی سال‌هاست در انتظار بهره‌برداری مانده‌اند. همه این پروژه‌های ناتمام اثبات می‎کند که فرهنگ دغدغه مدیران استان نیست! این در حالی است که فرهنگ یکی از رکن‌های رکین یک جامعه توسعه‌یافته و هدفمند و هویت‌دار است که باور، هویت، اصالت، خرد، اندیشه‌ورزی، آینده‌نگری و… را دائما در نسل‌های آینده می‌سازد و تقویت می‌کند. حال چطور می‌توان با این همه فقر زیرساختی، فرهنگ بوشهر را اعتلا بخشید؟! این رکودی که امروزه به جان حوزه فرهنگ و هنر این استان افتاده، صرفا حاصل بی‌درایتی‌ها، بی‌توجهی‌ها و نادیده‌انگاری‌هاست.

انتظار می‌رفت که مسعود پزشکیان با شناخت جایگاه فرهنگی این استان در هیات همراه خود وزیر ارشاد یا یکی از معاونان وی را می‌گنجاند تا توسعه‎‌نیافتگی و عقب‌افتادگی ساختار فرهنگی بوشهر در یکی دو دهه اخیر مورد مداقه قرار بگیرد. بوشهری که یکی از استان‌های مهم مرزی و از بزرگ‌ترین دروازه‌های کشور در طول تاریخ بوده و هست و در روزگار نه‌چندان دور محلی برای تبادلات مهم فرهنگی میان ایران و دیگر کشورهای همسایه و دور به شمار می‌رفته و به عنوان یک شهر بین‌المللی شهره بوده است!

متاسفانه ضعف‌ها و کمبودهای زیرساختی و سوزاندن مهره‌ها و نیروهای کارآمد فرهنگی و هنری در این استان در کنار سیاست‌های سلیقه‌ای و بی‌توجهی به پویاسازی اقتصاد هنر و مخاطب‌سازی و ذائقه‌سازی و… همه و همه دست به دست هم داده‌اند تا فرهنگ و هنر بوشهر نه تنها رشدی نرمال را تجربه کند، بلکه دچار ایستایی و رکود شود. در همین جریان انتصاب مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی با بازی یک‌سری افراد به‌ظاهر اصلاح‌طلب و سلیقه استاندار کنونی شاهد حذف یک‌سری نیروهای مستعد فرهنگی بودیم که در این سال‌ها پرورش یافته بودند و در رشد فرهنگ استان نقش بسزایی را ایفا کرده بودند اما هر کدام از این نیروها به بهانه‌های واهی از رسیدن به سکان فرهنگ استان بازماندند. در نهایت قرعه فال به نام محمدحسین زندویان افتاد که خود از بدنه فرهنگ استان است. قطعا وی با شرایط موجود برای بازگرداندن رونق و جان دوباره هنر استان کار دشواری را در پیش دارد. 

در پایان این نوشتار خطاب به آقای پزشکیان باید گفت: آقای پزشکیان در بوشهر فرهنگ دغدغه نمایندگان دولت نبوده و نیست که اگر بود وضعیت ساختار فرهنگی و زیرساخت‌های این استان صنعتی و ثروتمند این نبود که اگر بود امروز عسلویه و دیر که دود صنعت هر روز ریه‌هایشان را سیاه و سیاه‌تر می‌کند فاقد کتابخانه عمومی استاندارد و به‌روز نبود که اگر بود مجتمع فرهنگی هنری عسلویه همچنان قربانی وعده و شعار مسوولان بی‌تدبیر نمی‌شد. بله، بی‌تدبیر! چون اگر این مسوولانی که در این سال‌ها آمده و رفته‌اند، اهل درایت بودند، به خوبی اهمیت فرهنگ و حساسیت‌های آن درک می‌کردند و هر چه زودتر این پروژه بزرگ در شهر صنعتی عسلویه که برخی از غول‌های صنایع نفت و گاز را در خود جای داده، به بهره‌‌برداری می‌رسید. 

آقای پزشکیان همان‌طور که امروز اقتصاد دریامحور دغدغه شما دولتمردان شده، باید اقتصاد فرهنگ‌محور هم دغدغه جدی شما شود و غم ولنگاری فرهنگی داشته باشید که به جان این جامعه به لطف سایست‌های الکن و سیاسی‌بازی‌ها افتاده و هویت ایرانی- اسلامی را در جامعه کنونی به ویژه در میان نسل امروزی زیر سوال برده است تا جایی که آن‌ها هویت‌های خود را در سرزمین‌های موعودی می‌دانند که رسانه بیگانه برایشان ترسیم کرده است! به‌راستی مسوول این تناقض هویتی و ولنگاری که بر جان فرهنگ درخشان سرزمین‌مان افتاده است، کیست؟! 

چاره‌ای جز برقراری عدالت و توسعه فرهنگی نیست که آن هم در سایه تکمیل و ایجاد زیرساخت‌های فرهنگی مدرن و به‌روز مثل راه‌اندازی و ایجاد پردیس‌های سینمایی، کتابخانه‌های مرکزی و تخصصی، پلاتوهای روباز و مسقف، مجتمع‌های فرهنگی هنری مطابق با استانداردهای جهانی، سالن‌های کنسرت مجزا، نگارخانه‌های مجهز، گذرهای فرهنگ و هنر در شهرهای دور و نزدیک و… محقق می‌شود. 

بی‌شک اقتصاد مهم است؛ چراکه تحریم‌ها و تورم‌ها و گرانی‌ها موجب شده که کشور در تامین بودجه خود به سختی بیفتد و زندگی مردم به افت و خیزهای دلار گره بخورد و هر روز سخت از قبل شود اما فرهنگ هم مهم است، چون فرهنگ و هنر بذر همدلی و خرد را در این جامعه بحران‌زده پرورش می‌دهد و امید را در جامعه زنده نگه می‌دارد. بی‌شک هنرمندان امیدسازان این جامعه هستند پس نباید امید در جامعه هنری بمیرد. باید پیش از اینکه دیر شود، کاری کرد. طرح‌های خلاقانه تعریف کرد تا هنر در سبد خرید مردم به‌ویژه طبقه کارگری و کارمندی بماند. متاسفانه دلار ۹۲ هزار تومانی نخستین کالایی را که مطلقا از سبد خرید قشرهای آسیب‌دیده حذف خواهد کرد، هنر و فرهنگ است! باید کاری کرد تا دیر نشده است نباید هویت و اصالت فرهنگی قربانی اقتصاد بیمار امروزی شود.

لینک کوتاه : https://avayebushehr.ir/?p=23475

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در آوای بوشهر منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.