چند وقت پیش روز بهورز بود،از همان روز در فکر مصاحبه با بهورزان قدیمی جم که آن زمان به آنها بهداشت یار می گفتند افتادیم اما تا امروز موفق به اینکار نشدیم.بالاخره امروز مصاحبه کوتاهی را با یکی از ۶ نفر بهداشت یارابتدایی جم انجام دادیم.
محمد بقایی ۵۳ ساله با ۲۷ سال سابقه کار،با داشتن ذوق شعری فکاهی در این مصاحبه حضور پیدا کرد
لطفاً خودتان را معرفی فرمائید؟بنام خدا/شب تاریک وبیم موج وگردابی چنین حائل / کجا دانند حال ما،سبکباران ساحل ها /محمد بقایی متولد ۱۳۳۷ فارغ التحصیل آموزشگاه بهورزی خورموج سال ۱۳۶۳ – در سال ۱۳۶۰ ازدواج نموده ام دارای ۴ فرزند پسر و ۲ فرزند دختر که یک نوه نیز دارم.
چگونه به این کار مشغول شدید؟در مهر ماه ۱۳۶۱ بوسیله یک آزمون استخدام و گزینش در آموزشگاه بهورزی خورموج مشغول بکار شدم در آن سال بنده و آقایان محمدجواد رفیعی،حسین عندلیب،محمدآماسی،هاشم منصوری از ریز وزنده یاد احمد احمدی نژاد اولین افراد از جم بودیم که در این دوره ها حضور یافتیم.
وضعیت حقوق ومزایای شما در خانه های بهداشت ومجموعه وزارت بهداشت ودرمان چگونه است؟از نظر حقوقی بنده در سال ۶۳ با حقوق ۳۰۰۰ تومان شروع کرده ام تا به امروز اما در کل حقوقمان از آموزش وپرورش و ادارات دیگر پایین تر است.
از ابتدای شروع بکار در چه جاهایی مشغول بکار بوده اید؟ما در ابتدای کار ۱۴ ماه در مرکز بهداشتی درمانی جم مشغول بکار بودیم سپس اسفند ۶۲ و همزمان با راه اندازی اولین خانه های بهداشت در جم به آبگرمک منتقل شدم واز سال ۶۵ تا الان نیز در روستای بابامبارکی حضور دارم.
بهورزان با توجه به ماهیت کارشان،مجبورند تقریباً به اندازه یک پزشک بیماریها وداروها وراههای پیشگیری را بشناسند،با توجه آموزش های محدود شما،آیا این کار برایتان سخت نیست؟ببینید خانه بهداشت کاراصلیش علاج واقعه قبل از وقوع است و در واقع حکم پیشگیری را دارد برای اینکه در این کار موفق باشیم باید از کارهای ساختمانی محوطه خانه بهداشت گرفته تا پزشکی را انجام دهیم،در واقع هم باید مهندس راه وساختمان وبرق وایمنی باشیم وهم پزشک
از دهه ۶۰ تا الان مردم در امر توجه به سلامتشان چقدر تغییر کرده اند؟خیلی تفاوت کرده،آن سالها نوزادی که متولد می شد تا ۲ یا ۳ ماه اولیه ما خبردار نمی شدیم ودر خیلی از موارد مردم مراجعه نمی کردند اما الان حتی افرادی وجود دارند که قبل از بارداری نیز به خانه های بهداشت مراجعه می کنند.
اگر جوانی به شما مراجعه کند وبگوید علاقمند به کار بهورزی است آیا منصرفش می کنید یا تشویق؟تشویقش می کنم چون معتقدم بهورز خدمات ارزنده ای به مردم ارائه می دهد.
شما تاکنون خاطرات تلخ وشیرین بسیاری داشته اید در صورت امکان چند مورد را بازگو نمائید؟یکی از خاطرات شیرینی که باعث شد علاقه ام به این کار بیشتر شود این بود که دختر بچه ۵ ساله ای از روستای دوتوسور آوردند خانه بهداشت که زالو در گلویش گیر کرده بود ومن توانستم زالو را از گلویش بیرون بکشم و او را از مشکلات جدی نجات دهم/خاطره تلخ خاصی نیست جز یک مورد که رفتیم کودکی را واکسن زدیم وبا صدای گریه کودک مادربزرگش ما را به باد ناسزا گرفت.
شما ظاهراً در اشعار فکاهی هم دستی دارید چرا تا کنون آنها را بصورت کتاب در نیاورده اید؟بله در این زمینه هم فعال بوده ام اما چون این اشعار در برگیرنده نام افراد بوده وبیشتر در محافل دوستانه نقل می گردید،بهتر بود منتشر نشود.
درپایان هرچه میخواهد دل تنگت بگو:توصیه می کنم به مردم ومسئولین که بهورز را بیشتر بشناسند/در خانه های بهداشت طرح غربالگری دیابت وفشار خون و تالاسمی مینور زوج های جوان در حال اجراست که متاسفانه مردم استقبال خوبی نشان نمی دهند/از مسئولین هم میخواهم که قدر بهورزها را بیشتر بدانند.
صدها فرشته بوسه برآن دست می زنند کز کار خلق یک گره بسته وا کند.
در سالهای قبل یکی از بهداشت یاران آن زمان گواهی تولدی برای نوزادی صادر می کند که سال تولد را به اشتباه ۵ قرن بعدتر درج می کند این موضوع دستمایه شعر فکاهی توسط آقای بقایی می شود.البته در این شعر نام آن بهداشت یار درج شده بود که به پیشنهاد خود آقای بقایی بجای نام وی کلمه(همکار و همکاری) درج شده است.
بشنیده چنین بنده همکاری زآینده داده خبری مبهم بسیار بود خنده
۵ قرن دگر شاید مادری شود باردار پرونده آن زن هست در دست این بهداشت یار
از مراقبت های ویژه نیاز دارد از نوع ویتامین ریزه نیاز دارد
همکار از این موضوع بسیار نگران باشد نکند در آن موقع این دارو گران باشد
همکار به جرات گفت:مولود پسر باشد تاریخ ولادت را در ماه صفر باشد
مشکل تر این ها هم یک چیز دگر باشد بابای همین طفلک عازم به قطر باشد
.
.
مامورین ثبت احوال زین اوضاع و زین احوال ازجابلند گشتند رفتند پی رمال