مجلس یازدهم و دولت سیزدهم در تصمیمی عجیب و مناقشهبرانگیز، ابتدا مانع تغییر ساعت رسمی کشور در ابتدای سال جدید شدند، متخصصان مملکتداری! پس از مدت کوتاهی که بخاطرشان آمد که تابستان و هوای گرم و کمبود برق در پیشروی دارند، به جای اینکه ساعتها را به جلو بکشند، برای توجیه اشتباه و سوتیشان، کارمندها را به عقب کشیده و با محاسبه چند عدد ریاضی و تاثیر برق مصرفی دستگاههای اجرایی بر مصرف کل، دستور به بیدارباش جماعت کارمند برای حضور در محل کار از ساعت شش صبح تا ۱۳ دادند.
از روز گذشته هم با این استدلال که کارمند باید در هفته ۴۴ ساعت کار کند، در بوشهر باز دست به چرتکه و ماشین حساب برده و با ضرب و تقسیم چند عدد، ساعت اداری را از ۶ تا ۱۴:۴۸ تعیین کردهاند.
برای عقب کشیدن ساعت شروع کار، چند عدد ریاضی مصرف برق را علم کردهاند و برای به درازا کشیدن ساعات کار، عدد ۴۴ ساعت الزام کار در هفته را بهانه کردهاند.
آری میشود برای هر کاری، عدد خلق کرد و در حلق خلق فرو کرد اما خلق، انسان است و عدد نیست. انسان را نمیشود صرفاً با علم حساب و کتاب، حساب کرد و خواند. مگر آبان ۹۸، عددها را ردیف نکردید که مصرف بنزین فلان است و بهمان و به این بهانه و بی توجه به آثار آن بر «انسان»، نرخ بنزین را سه برابر کردید و شد آنچه نباید میشد.
اجبار کارمند برای حضور در محل کار از ساعت شش صبح تا پانزده در حالی که به او حداقل صبحانه یا ناهار هم نمیدهید، اگر بیگاری نیست، پس چیست؟ اگر لگدمال کردن کرامت انسانی و تمسخر بهرهوری منابع انسانی نیست، پس چیست؟ اگر سیلی به مفهوم خانواده و خانواده دوستی نیست، پس چیست؟
شهریور شش سال قبل، رییسجمهور پیشین خطاب به کارمندها و گله از حقوق کم آنها گفته بود «اگر از کار خود رضایت ندارید، چرا آن را انتخاب کردید و اگر کسی راضی نیست میتواند برود!». ببنید نوع نگاه و بینش عالیترین مقام اجرایی کشور به جماعت کارمند! مثل همان زینب خانم رسانه ملی که گفت: “هر کس اعتقاد ندارد جمع کند و از ایران برود”.
آقای دولت،کارمند عدد نیست که او را لای چرتکه له کنید. همین که با بازی عددها در میان نمودارهای نرخ ترم و حقوق کم، سفرههایمان را گرفتهاید، کافیتان نیست که حالا میخواهید با بازی ریاضی، باز هم بازیمان دهید؟