✍️الهام بهروزی
استقرار صنایع کوچک و بزرگ نفت و گاز و توسعه آن در چهار شهرستان جنوبی استان بوشهر در دوران بعد از انقلاب اسلامی، دستاوردهای عدیدهای را برای این منطقه به همراه داشته است که مهمترین آن توسعه اقتصادی و مبدل شدن این منطقه به پایتخت انرژی کشور بوده است.
به گفته مسئولان، هماینک ۷۴ درصد گاز کشور از سوی صنایع مستقر در این منطقه بهویژه عسلویه تولید و بیش از ۶۰ درصد درآمد آن از استان بوشهر تامین میشود. این آمار به خودی خود نقش و کنشمندی صنایع پتروشیمی و شرکتهای صنعتی جنوب استان بوشهر را در توسعه اقتصادی و تامین خزانه ملی تداعی میکند.
بیشک در این توسعه اقتصادی که صنایع در این منطقه ایجاد کردهاند، نیروهای انسانی نقش کلیدی ایفا کردهاند. نیروهایی که در کسوت کارگر، مهندس، کارمند و… دست به دست هم دادند تا صنعت پتروشیمی و همچنین گاز در جنوب استان بوشهر به یک تمدن عظیم مبدل شود و با ارزآوری، در درآمدزایی و اشتغالآفرینی در منطقهای وسیع موثر ظاهر شود که این خود دستاورد بزرگی است.
بیشک در تحقق این دستاورد بزرگ، نیروها و مهندسان نخبه و لایق بومی سهم بسزایی داشتهاند اما متاسفانه اکثر این نیروها با همه توانمندی که دارند، چون به مافیای قدرت در وزارت نفت متوسل نشدهاند، همچنان در سطح یک مهندس یا کارشناس ارشد باقی ماندهاند و نتوانستهاند تا سطح کلان مدیریتی در پتروشیمیها برکشیده شوند و تنها تعداد انگشتشماری از آنها در سالهای اخیر به مدیرعاملی پتروشیمیهای جنوب یا شرکتهای نفتی مستقر در استان رسیدهاند که این تعداد از سوی سایتهای نفتی پایتختنشین و همچنین برخی رسانههای بومی مغرض در امان نمانده و هنوز نیامده کمر به تخریب و تضعیف توانمندی آنها بسته شده است.
شوربختانه در یکی دو سال اخیر، آشکارا با ظهور برخی سایتها و کانالهای خبری غیربومی در حوزه صنعت نفت و گاز در فضای رسانهای مواجه شدهایم که این رسانهها بهطرز مشکوکی مشغول برندسازی برخی از مدیران عامل پروازی و غیربومی پتروشیمیها هستند که یا آقازاده هستند یا سفارشی با دانش و تخصص پایین! مدیرانی که بیدرایتی و سوءمدیرتشان با گزارشها و خبرهای کیج و آبکی سایتهای اجیرشده و باجگیر پنهان مانده است و با کمترین توانمندی به برندی در صنعت پتروشمی مبدل شدهاند!
قطعا بازنمایی این موفقیتهای کذایی از سوی سایتها و کانالها نفتی غیربومی و گاه بومی تداعیگر داستان تلخی است که بر مبنای پولهای کثیف شکل گرفته است؛ بازی که امروز از نگاه تیزبین رسانههای شناسنامهدار و خبرنگاران دغدغهمند دور نمانده است. متاسفانه با اینکه بازی برخی از این مدیران نابلد و سفارشی با افکار عمومی و سرمایههای کشور و استان بارها رو شده است اما بهدلیل ضعف شناختی جامعه رسانه، در بسیاری مواقع رسانههای ضعیفتر به این بازی کشانده و به مبلغانی برای آنها مبدل شدهاند.
برای مثال، چند وقت پیش خبر عزل یکی از مدیران عامل بانفوذ و آقازاده پتروشیمیهای مستقر در عسلویه رسانهای شد اما در کسری از ثانیه نه تنها این خبر از سوی برخی سایتهای نفتی غیربومی و بومی تکذیب شد، بلکه در اقدامی مضحک، برای این مدیر جوان و ناکارآمد با استفاده از ابزارهای نوین خبری اعم از فیلم و متن و خبر رزومهسازی شد.
در این میان، همین رسانهها بازی دیگری ساز کردند. آنها با دست گذاشتن روی مدیران میانی بومی لایق صنایع پتروشیمی جنوب استان، سناریوی حذف این سرمایههای بومی را از گستره صنعت تعریف کردند؛ اقدامی که بهنظر میرسد از پیش تعریف شده تا بدین شکل با استفاده از استیصال رسانه بومی و ضعف شناختی آنها در برندسازی نیروهای بومی، ضمن دور نگهداشتن افکار عمومی از ناکارآمدی مدیران غیربومی و پروازی پتروشیمیها، به برندسازی آنها کمک کنند که متاسفانه در این زمینه موفق هم ظاهر شدهاند.
این سایتها و شبهرسانهها در سایه سکوت رسانههای معتبر بومی، به این اقدام تنها اکتفا نکردند، بلکه به خود جرات دادند و پا را فراتر گذاشتند و این بار دست روی تعداد اندک مدیران عامل لایق بومی پتروشیمیهای مستقر در عسلویه گذاشتند و با همصدا کردن یکی دو رسانه بومی منفعل به تضعیف توانمندی این مدیران باسواد و متخصص پرداختند؛ مدیرانی که دانشآموخته دانشگاههای معتبر داخلی و خارجی در رشتههای مرتبط با صنعت نفت و گاز هستند و نگاه توسعهطلبانهای در صنعت پتروشیمی دارند.
برخی از مدیران بومی صنعت که اخیرا از سوی این سایتها که از جای دیگر جیبهایشان پر میشود، مورد نقد و تخریب قرار گرفته اند، که در مدت حضورشان با اعتقاد به بومیگزینی و استفاده از ظرفیت نخبگانی مجموعه خود، میسر توسعه هدفمند را در پیش گرفته اند.
قطعا برای جلوگیری از بازی از پیش تعریفشده سایتهای مذکور (که برخی از آنها به مافیای نفت و افراد صاحب نفوذ در هلدینگها و پتروشیمیها متصلند) در تضعیف مدیران بومی لایق استان در صنعت چه در سطح کلان مدیریتی و چه در سطح میانی، عزمی جزم و همراهی مجدانه مسئولان ارشد استان و چهار نماینده مناطق چهارگانه استان در مجلس شورای اسلامی لازم است.
در گام نخست مسئولان امر و نمایندگان استان بهویژه موسی احمدی نماینده مردم جنوب که هماینک ریاست کمیسیون انرژی مجلس را عهدهدار است، بایستی مصوبه الزام به کارگیری ۵۰ درصد نیروی بومی در صنایع مستقر نفت و گاز در استان را بجد پیگیری و اجرایی کند. بیشک اجرای این مصوبه پیامدهای بسیار مطلوبی برای جوانان نخبه و دانشآموخته استان در رشتههای مرتبط با صنعت خواهد داشت.
در گام بعدی مهندسان و کارشناسان ارشد بومی صنایع نیز بازشناسی شوند و بر مبنای توانمندی، تخصص، دانش و شناختی که حوزه صنعت دارند، در جایگاه حقیقی خود قرار بگیرند، بسیاری از این نیروها توان مدیریت یک پتروشیمی را دارند اما متاسفانه به دلیل نجابت و سکوت در برابر جریان نفوذ در وزارت نفت، در گوشهای بیصدا و بدون حمایت به خدمت به صنعت کشور مشغول هستند. دیگر وقت آن رسیده است که ضمن برندسازی مدیران عامل و سرمایههای انسانی نخبه بومی در رسانههای بومی و ملی، گفته شود آقایان نفت، بیش از این مدیران بومی لایق را حذف نکنید و نیروهای بومی توانمند دیگری را جایگزین مدیران بیدرایت و آقازادههای کمسواد غیربومی و پروازی در پتروشیمیها و صنعت نفت کنید.
آقایان تصمیم گیر و تصمیمساز صنعت نفت و گاز کشور، میطلبد در دولت پزشکیان منابع انسانی بومی استان بوشهر در صنعت را با ایجاد فضای مطلوب و اعتماد درست و بهموقع بالنده کنید و بهجای دامادها و آقازادهها از دانش و تدبیر این افراد مستعد و متخصص در توسعه صنعتی کشور بهره بگیرید.