انتشار ویدئویی از شادی کودکان دانش آموز در یک مدرسه با صدای ساسیمانکن حاشیه ساز شد.
متعاقب آن موجی از بیانات محکوم کننده و اقدامات دندان شکن برای نابودی عوامل این ماجرا آغاز می شود.
نایبرئیس مجلس درخواست مجازات میکند و وزارت آموزش و پرورش کمیته بررسی تشکیل می دهد.
رییس هیئتهای مذهبی کشور نیز محکومیت و مجازات خاطیان را کافی نمی داند و در سخنانی ضمن “تقاضای استیضاح وزیر”، پیشنهاد میدهد که “هیئتهای مذهبی در مدارس ایجاد شود”. (خبرگزاری مهر)
عده ای هم مقصر را آموزش های سند ۲۰۳۰ در مدارس می دانند که دولتی ها برای غربی کردن مدارس و نابودی هنجارهای دینی دنبال کرده اند!
و قطعا در روزهای آتی، این کلیپ به تریبون های مختلف کشیده می شود…
اگر بر این فرض باشیم که اتفاقی به غایت تلخ رخ داده، که نگارنده معتقد است چنین نیست و اتفاق رخ داده نه تازگی دارد و نه عجیب است و نه شایسته تکفیر و مجازات!
اما واقعا برای این حجم از بحران فرهنگی در کشور مانند طلاق و اعتیاد و… چه کسی را باید سرزنش کرد؟! معلمان، دانش آموزان، مدیران مدارس یا بستر نرم و راحتی که با ندانم کاری و برداشت های غلط ایجاد کرده ایم.
سالهاست که بخش بزرگی از ثروت مردم به جیب نهادها و بخش های فرهنگی واریز می شود (که اغلب شان زیر نظارت دولت و حسابرسی ها نیستند) تا بستر ساز توسعه فکری فرهنگی جامعه باشند و امروز به اذعان بسیاری از کارشناسان، نتایج آن همه بذل و بخششهای شاهانه، به قدری اندک بوده که این سوال را ایجاد کرده که چرا باید به این نهادها اعتبار پرداخت شود؟!چرا با اینهمه نهاد فرهنگی و تبلیغات رسانه ای، جامعه آنطور که مطلوب برخی است، نیست؟
امام علی علیه السلام جمله ای دارند به فرزندشان امام حسن (ع) که علت تمام این مصائب را مشخص می کند:
«فرزندانتان را برآداب خود تربیت نکنید؛ چرا که آنها برای – آینده و – زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند.»
آنچه امروز جامعه با آن مواجه است پوسیدگی افکار برخی مسندنشینان مدیریت فرهنگ است که پول های کلان می گیرند اما توان تولید محتوایی متناسب با نیاز جامعه ندارند و جوان و نوجوان امروز که نیازهایش به صورت لحظه ای تغییر می کند نه حرف های شان را درک می کند و نه باوری به مفید بودن این حرف ها دارد.
همین هاست که سبب شده تتلوها و ساسی مانکن ها گوی سبقت را بربایند و با چاشنی کلماتی زشت، یکه تاز عرصه فرهنگ شوند.
قسمت تلخ داستان آنجاست که با وجود این عدم نتیجه دهی موردانتظار، عده ای همچنان بر روش های تاریخ مصرف گذشته مصر هستند و نهایتا وقتی میدان فرهنگ را به ساسی مانکن واگذار می کنند به داغ و درفش متوسل می شوند و آخر الامر به این تصمیم می رسند که باید مدرسه را تبدیل به هیأت کنند.
وقتی در یک شهر کوچک، برای یک سیرک که در ماه رمضان برپا شده تا کودکی شاد شود خطبه می خوانیم و قلوب جریحه دار شده مومنان را به یاری می گیریم، طبیعی است که برداشت برخی جوانان و نوجوانان جامعه امروز از دین، همانی می شود که امروز وجود دارد. (این اتفاق طی هفته گذشته در برخی تریبون های شهر جم رخ داد)
جامعه امروز با خلأ شادی و نشاط مواجه است و جوانان به تقابلی دردناک رسانده ایم. واقعا توقع داریم با پمپاژ غم و غصه در جامعه، به بهشت برسیم!؟
به جای نفی و تکذیب و تهدید، جوانان را باور کنیم و به سلایق شان احترام بگذاریم پیش از آنکه داغ و درفش هم دیگر درمان نباشد که نبوده و نیست!
بر این باور عمیق هستم که امروز دیواری به بلندای دیوار چین، میان جوانان و مسئولان وجود دارد که نه آنان زبان جوانان را می فهمند و نه جوانان زبان آنان را!
امام علی (ع) ۱۴۰۰ سال پیش به این تفاوت نسل ها آگاه بود و برخی از ما که مدعی پیروی از ایشان هستیم هنوز به این درک نرسیده ایم! عجیب نیست؟! خلیج فارس