مصطفی ارجمند
حدود دو ماه پیش نشستی داشتیم با یکی از نزدیکان دولت در پایتخت و از ظرفیت ها و سنگ های پیش پای دولت مسعود وفاق گفتیم.
بحث مان رسید به استان بوشهر و صنعت نفت و گاز و پتروشیمی و نهایتا گفتیم کمک کنید استان بوشهر به سهمش از مدیریت در صنعت برسد.
او هم معتقد بود باید به بوشهر و سرمایه هایش بیش از گذشته بها داد و نگاه دولت هم دیدن ظرفیت های غنی استان بوشهر است اما شاه بیت حرف هایش یک جمله بود: رسانه ها در جهان همواره برای رسیدن به اهداف کلان بر برندسازی تمرکز می کنند و هیچ شان را همه جلوه می دهند در استان بوشهر اما بیش از برندینگ بر تخریب استوارند!
با او هم عقیده ام که استان بوشهر ظرفیت های بسیار خوبی در عرصه صنعت دارد اما به فراخور سلیقه یا منافع کوتاه مدت، آنها را به گوشه رانده ایم تا دیگران بیایند و میدان دار شوند دیگرانی که بعضا در حد و اندازه نیروهای انسانی استان نیستند اما چنان می نمایند که گویی نظرکرده خدایند و هر چه خوبی است را به تنهایی دارند.
این روزها که گاهی شبه رسانه ها و دلال های قلم به دست اندک مدیران هم استانی را می نوازند به وضوح می توان بازی برخی صاحبان رسانه را در زمین شان دید؛ آنها برای مقاصد پرزرق و برق شان مدیران استان را تخریب می کنند و ما هم برای اینکه سوژه ای برای نوشتن یافته ایم!
تهران، پر است از هم استانی هایی که ترجیح داده اند در سکوت و دورتر از زادگاه زندگی را سپری کنند و برخی های شان به قدری به محافل قدرت نزدیکند که می توانند برای استان بوشهر، خلق ثروت و قدرت کنند اما از بیم خودی گدازی ها، ترجیح داده اند بی صدا زندگی شان را ادامه دهند تا زهر نیش هم استانی ها را نچشند.
چه سرمایه های بزرگی در استان بوشهر و پایتخت که با سعایت ما مدعیان رسانه و سیاست و کیاست از عرش به فرش افتاده اند و دیگران یکه تاز شده اند بی آنکه به بوشهر و بوشهری ها علقه و دینی داشته باشند.
معتقدم هنوز هم دیر نیست باید کاری کرد پیش از آنکه دیر شود و دیگر رمقی برای عرض اندام هم استانی ها نماند؛
اول: رسانه های استان و دلسوزان سیاست میدان داری کنند و نگذارند دلالان سیاست و رسانه های بیرونی، برای شان تصمیم بگیرند.
دوم: استراتژی خودی گدازانه و محقرانه ی تخریب نیروهای انسانی توانمند را به برندینگ شیفت دهیم و امید آنانی باشیم که مدیرند یا در حال طی پله های مدیریت اند و روی ما حساب باز کرده اند.
سوم: اگر گاهی هم استانی صاحب منصبی باب میل مان نبود یا خطایی داشت را به مثابه ی فرزند دلبندی در خانواده ببینیم که نیازمند یاری مان است نه طرد از خانه… گاهی به این بیندیشیم که جایگزین ظرفیت های انسانی مان قرار است چه کسانی باشند؟ از هم استانی مان ضعیف تر نیستند؟!
چهارم: هیچ مدیری در پایتخت نمی تواند چشمش را بر همدلی و هم افزایی در استان بوشهر ببندد و راه خودش را برود. استان بوشهر برای رسیدن به جایگاه واقعی اش به همه ی نخبگان و نیروهای سیاسی و اجتماعی اش نیاز دارد. نبرد داخلی، پیروز ندارد. همه با هم می بازیم.