✍️مصطفی ارجمند
حادثهی شب گذشته در بخشی از مسیر جم-سیراف استان بوشهر رخ داد که یک لاین اتوبان مسدود شده بود تا بهسازی شود، عملیات بهسازی ای که به درازا کشید و شاید اگر یک لاین مسیر دو طرفه نشده بود این سانحه، خسارات کمتری به جای می گذاشت.
پیمانکار بهسازی مسیر، ماه هاست مدعی است میلیاردها تومان طلبکار است و منطقه ویژه پارس و راهداری استانبوشهر، اعتبار مورد نیاز را تامین نکرده اند؛ شوربختانه اینکه هیچ مسئولی در این فقره توضیحی به افکار عمومی همارائه نمی کند که ماجرا چیست؟!
????گویا برای بهسازی اتوبان جم–سیراف ۲۷۰ میلیاردتومان اختصاص یافته که از این مبلغ ۷۰ میلیارد تومان در تعهدمسئولیت های اجتماعی شورای راهبردی پتروشیمی ها به ریاست مدیر عامل منطقه ویژه پارس و ۲۰۰ میلیارد توماناز اعتبارات ملی و مصوبات سفر ریاست جمهوری است که راهداری استان بوشهر متولی و ناظر این پروژه محسوب می شود. پیمانکار مدعی است هر دو ارگان به تعهد مالی خود عمل نکرده اند.
بهسازی اتوبان جم-سیراف از اواخر دی ماه سال گذشته و به دنبال انتقادهای مردمی آغاز شد اما روند اجرای پروژه به دلایل پیشگفته کند و لاکپشتی ادامه یافت.
اتوبان جم-سیراف در دولت سید محمد خاتمی آغاز و در دوره ی محمود احمدی نژاد و برای تسهیل ترانزیت کالا و تردد کارکنان صنعت نفت به جم و شهرک های مسکونی نفت در این شهر با اعتبار وزارت نفت افتتاح شد و پس از بهره برداری به راهداری به عنوان متولی نگهداری راه ها واگذار شد.
کوهستانی بودن مسیر، عدم توان مالی و مدیریتی راهداری و برخی تبعیض ها در تخصیص اعتبار، نگهداری مطلوب مسیر را از اولویت خارج کرد تا وضعیت مسیر به حدی بغرنج شود که ترددها را ناایمن و پرچالش سازد.
یکی از پیشفرض های مدیران استانی، بی نیازی جنوب استان از اعتبارات محدود استان به دلیل میزبانی صنعت است؛ این موضوع را می توان به وضوح در بخش های مختلف چون راه، آب، درمان و … دید.
این پیشفرض البته با کم توجهی صنعت نفت به زیرساخت هایی که خود بهره بردار اصلی آن بوده اند عملا بحران زیرساختی را ایجاد کرده و جنوب را به فرزند سرراهی بدل ساخت که هیچ کس او را گردن نمی گیرد.
شاید اگر صنعت نفت، درصدی از توجه وعنایات ویژه اش به خواص تهرانی و تیم های پایتخت به میزبان داشت چنین وضعیتی را شاهد نبودیم که یک اتوبان استراتژیک در کنار ده ها شرکت پالایشی و پتروشیمی و درآمدهای هزاران میلیاردی لنگ چندصد میلیارد تومان اعتبار باشد و این چنین فاجعه بیافریند.
البته که نمی توان از جایگاهی که مدیریت استان در معادلات قدرت کشور ندارد غافل شد؛ نفتی ها سال هاست که مدیران استان را به بازی نمی گیرند و وزارت کشور هم که سامان بخش امور است را به تدارکاتچی مظلوم نفت و سایر دستگاه ها بدل کرده است.
شاید اگر ارج و اعتبار وزارت کشور به عنوان نهاد حاکمیتی در استان بوشهر این چنین به تاراج خزان نرفته بود و مطالبات مدیران مان حداقلی و قابل پیشبینی نشده بود امروز برای تامین چندمیلیاردتومان، نیازمند الحاح و اصرار و خواهش و مذاکراتی فشرده تر از برجام برای قانع کردن صنعت نبودیم.
در این میان این سوال اساسی باقی است که چرا کارکنان صنعت به عنوان ذی نفعان بزرگ زیرساخت ها، چندان کنشی مطالبه گرانه ندارند تا از این رهگذر مدیران صنعت بیشتر احساس مسئولیت کنند؟!
☑️اما…
تمام امیدها برای سامان یافتن امور به این مرد است؛ «ارسلان زارع»
استاندار تازه منصوب و باسابقهی بوشهر که سرد و گرم وزارت کشور را چشیده و در دولت خاتمی که هنوز وزارت کشور را اقتداری بود مدیریت کرده است.
او باید و می تواند جایگاه مدیریت استان را از انفعال و تضرع به اقتدار و تحکم تبدیل کند و اولین گام را هم با انتصاب مدیرانی کارآمد و چشمودلسیر و آگاه به جایگاه، بردارد؛ کافی است مدیرانش را نه بر اساس رانت و باند و سیاست بازی که بر مبنای خرد و شایستگی برگزیند تا ثمرهی آن را نه تنها خواص که خلق الله هم ببینند.
شاید اولین قدم، پایان دادن به مدیریت تکراری و ضعیف در راهداری استان بوشهر باشد!