یزدان شهید زاده
رضائیان رفت! این خبر آن قدرقابل پیش بینی بود که فقط دوستان و همکاران سابق فقط در چند پست و کامنت اینستاگرامی او را از در باشگاه بدرقه کردند، رضائیان رفت با کارنامه ایی سفید و سیاه، تاریک و روشن.
او از معدود مدیران ورزشی ایران بود که فوتبال را می فهمید و حتی قبل از حضور سرمربی تیمی را بست که با همان تیم قهرمان لیگ آزادگان ایران شد و ما لیگ برتری شدیم.
بخش سیاه عملکرد او بیشتر متوجه حوزه اقتصادی در باشگاه داری بود، او نه تنها نتوانست از حداقل ابزار موجود برای باشگاه درآمدزایی کند حتی عدم مدیریت اقتصادی او نتواست صرفه جویی مالی هم برای باشگاه در پی داشته باشد، در فوتبال حرفه ایی که قرار است باشگاه ها به مثابه یک شرکت اقتصادی فعالیت کنند به عملکرد بهرام رضائیان و هیئت مدیره از همه جا بی خبر باشگاه پارس جنوبی نمی توان نمره قابل قبولی داد، اما همین که او جایگاه قابل احترامی برای تیم پارس در میان گردن کلفت های فوتبال ایران باز کرد نشان از موفقیت او در بخش ورزشی بویژه فوتبال بود.
او در فوتبال پر از حاشیه ایران، حاشیه ایی نداشت و حتی زمانی هم که می دانست که فقط نام مدیرعاملی را یدک می کشد، عکس های یادگاریش را سر تایم قرارداد بستن ها انداخت و کنار تیم ماند، این سیاست او بود یا رسم او را کاری ندارم، مهم این بود که او قدم های خوبی برای فوتبال برداشت هر چند که می توانست قدم ها را بزرگتر بردارد اما بعنوان یک هوادار از لحظات شادی که برایمان رقم زد او را سزاوار احترام می دانم، یادمان نرود اینجا ایران است خوب و بد بودن ملاک ماندن و رفتن نیست، عیار ماندن در همسو بودن است و بعضی از مدیران فقط به چشمان و غلامان خودشان اعتماد دارند.
به عنوان یک هوادار امیدوارم رابطه مرید و مرادی، در انتخاب مدیرعامل بعدی تاثیر چندانی نداشته باشند، امیدورام گزینه مدیرعاملی سیدپیروز گلی درحد گل بهنام بانی در کوچه پس کوچه های شهرش زده باشد و حتی اگرعکسی با شرت ورزشی در آلبوم خانوادگیش ندارد، عکسی با ژست فوتبالی در رزومه خود داشته باشد و اگر هیچ کدام از اینها نداشته باشد اندازه جواد خیابانی بداند که “اون تیمی برنده هست که گل های بیشتری بزنه”، به عنوان یک هوادرجمی پیشنهاد می کنم بجای یک مدیرعامل یک مـدیرعامل منصوب بفرمایید، این فوتبال آنقدر که از مدیران غیرفوتبالی رنج کشیده از بی پولی رنج نکشیده است.
جناب آقای موسوی، ویلیام گلاسر در تئوری انتخاب میگه: رفتار مثل یه ماشین هست که شامل چهار چرخ احساس، فیزیولوژی، عمل و تفکر داره. دو چرخ جلو از عمل و فکر تشکیل شدهاند که در راستای یکدیگر قرار دارند و چرخهای عقب نیز شامل احساس و فیزیولوژی است که تابع مسیر حرکت فکر و عمل هستند، امیدارم چرخ های جلو و عقب تان را در این انتخاب عوض نکنید. به امید اینکه نام پارس چون صنعت عظیم نفت و گاز بزرگ بماند.