آوای بوشهر؛ این داستان واقعی است(لطفا تا انتها بخوانید)
چند ماه پیش، یکی از فعالان سیاسی اجتماعی جم، به سخنران مراسمی در شهر بهارستان انتقاد می کند؛ انتقادی دلسوزانه و هشداری برای پیشگیری از ناامید سازی مردم از نظام که بی توجهی به تبعات آن، در روزهای بعد و وقایع بنزینی کشور به خوبی عیان شد!
به دنبال انتشار این نقد کوتاه در فضای مجازی، اقتدار گرایان با تمام توان، شروع به زهر پاشی کردند و از هر روشی که به ذهن برسد تلاش کردند با وارونه جلوه دادن موضوع و بازی زشت دیو و فرشته، جوانی را در مقابل شهدا و نظام قرار دهند!
تومارها نوشتند و بیانیه های دروغین دادند تا بلکه جوان منتقد را خفه کنند اما وقتی از این ترفند دست شان به جایی نرسید و بسیاری از مردم و خانواده های عزیز شهدا به حمایت از حرف حق این جوان برآمدند تصمیم گرفتند از طریق شکایت و داغ و درفش، کینه و دشمنی شان را نشان دهند.
و نهایتا با تقلای فراوان و فراخوان وسیع، ۴۱ نفر را آگاهانه و ناآگاهانه برای شکایت به دستگاه قضا بردند تا با پرونده سازی، یک دلسوز را محکوم و زندانی کنند!
با گرم شدن تنور انتخابات در جم و مشخص شدن هواداران هر کاندیدا، نکته قابل تاملی به چشم می خورد. تعداد زیادی از اسامی لیست شاکیان منتقد جمی، از اعضای اصلی ستاد شیخ موسی احمدی در جم و هواداران دو آتیشه ایشان هستند. این خبر، ترسناک نیست؟!
به تعبیر ساده تر؛ کسانی که امروز از یاوران نزدیک نامزد جبهه اصولگرایی جنوب استان هستند ۴ ماه، همه تلاش خود را به کار بستند و یک خانواده را خون به دل کردند تا هر روز با این رنج روحی سپری کنند که با فرزندشان چه برخوردی می شود!
این جماعت که مدام با پنهان شدن پشت واژه های انقلاب و اسلام و نظام، دیگران را مورد حمله قرار می دهند و با مصونیت بی نهایت شان، دل جوان و نوجوان پاک این وطن را می لرزانند هرگز نامه مولا علی علیه السلام به مالک اشتر را خوانده اند آنجا که به فرماندار تازه منصوب خود می نویسد: ” با مردم مهربان باش و مثل حیوانی درنده نباش که خوردنشان را غنیمتشماری، زیرا آنان دو گروهند یا هم کیش و آیین تو هستند یا همانند تو در آفرینش.”
یا در جایی دیگر می فرماید: ” باید که برگزیدهترین وزیران تو کسانی باشند که سخن حق بر زبان آرند، هر چند، حق تلخ باشد”
این جماعت نشان دادند که از دین و انقلاب و اسلام جز لقلقه زبان چیزی نمی دانند که اگر می دانستند یادشان نمی رفت که امام (ره) فرموده بود: “نقد، نه؛ بلکه تخطئه از برکات خفیه الهی است”
آزاد اندیشان جنوب؛ همه ما فرزندانی داریم که بمانند ما نیستند و در فضایی زندگی می کنند که هر چیزی را با دیده نقد می نگرند. تصور کنید کسانی به منصب های بزرگ برسند که هیچ قرابتی با پذیرش نقد و نقادی ندارند و هر نقدی ولو مشفقانه را با داغ و درفش پاسخ دهند چه بر سر کشور و فرزندان مان خواهد آمد؟!
یاران شیخ اصولگرا در دورانی که به قدرت دولت و مجلس متصل نبوده اند بر خلاف سیره بزرگان، هیچ سخن حقی را از غیر خود و حتی خودی ها بر نتابیده اند وای به روزی که ابزار قدرتی بزرگ مثل نمایندگی مجلس را هم به دست گیرند؛ تصورش هم وحشتناک است.
و آخر سخن اینکه؛ ایران بیش از اینکه به توسعه اقتصادی و عمرانی نیاز داشته باشد به مسئولانی نیاز دارد که هم و غم خود و یارانشان بستن دهان منتقدان نباشد تا هر کس بتواند بر اساس قانون اساسی، حرفش را بزند و حقش را از ظالم بی لکنت زبان بگیرد. آن موقع است که می شود از میان همه حرف ها و نقدها، بهترین ها را انتخاب و کشور را به سلامت از بحران ها عبور می کند. وگرنه در فضایی که فقط یک تریبون وجود داشته باشد نه اقتصاد رشد می کند نه انسانیت و اخلاق!
آزاد اندیشان جنوب کشور، خوب ببینند با خود و فرزندان شان چه می کنند؟ نمی شود همه چیز را به منفعت چند روزه دنیا گره زد و یک روز زیر علم آزادی بیان سینه زد و دیگر روز همپیاله کسانی شد که کارنامه شان عیان است.