• امروز : دوشنبه - ۳۱ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : 13 - ذو القعدة - 1445
  • برابر با : Monday - 20 May - 2024
7
روایت عبدالمجید زنگویی از فضای ادبی بوشهر در دهه 70؛

فضای ادبی پرطراوت و پرنشاطی در این دهه بر بوشهر حاکم بود

  • کد خبر : 18750
  • 20 آبان 1402 - 13:39
شهر بوشهر از دیرباز شهری فرهنگی بوده است. زادگاه رکن‌زاده آدمیت، صادق چوبک، اسماعیلرائین، منیرو روانی‌پور علی باباچاهی و ... بود و هست.

الهام بهروزی

۱۹ آبان مصادف با سالروز تولد عبدالمجید زنگویی یکی از چهره‌های ادبی برجسته جنوب کشور است که به‌واسطه پژوهش‌های عمیق و غور در آثار و زیست فایز دشتی، نامش به این شاعر محلی‌سرای پرآوازۀ جنوبی سخت گره خورده است. زنگویی افزون بر فایزپژوهی، نقش پررنگی در گردآوری و شناسایی اشعار و شاعران محلی منطقه دشتی دارد. در یک کلام اگر بخواهیم عبدالمجید زنگویی را توصیف کنیم؛ او شاعری است که بجد برای اعتلاء و شناسایی شاعران و شعرهای محلی جنوب کشور کوشیده است.

عبدالمجید زنگویی در ۱۹ آبان ۱۳۱۶ در بوشهر متولد شد. او دوره دبیرستان را در زادگاهش سپری کرد، سپس در سال ۱۳۳۶ به دانشگاه شیراز راه یافت و در سال ۱۳۳۹ موفق به دریافت لیسانس زبان و ادبیات فارسی شد. زنگویی در سال  ۱۳۴۲ به استخدام دادگستری درآمد و سرانجام در سال ۱۳۷۸ بازنشسته شد. این شاعر و محقق پرکار جنوبی به‌دلیل گردآوری اشعار بومی، کلاسیک و معاصر بوشهر و شناسایی شاعران محلی دین بزرگی بر گردن ادبیات این خطه دارد. او که خود شاعری خوش‌قریحه و صاحب چندین دفتر شعر است، تا کنون کتاب‌های متعددی را درباره شاعران بوشهری و اشعارشان پدید آورده است ولی عمدۀ شهرتش در فایزپژوهی خلاصه می‌شود و از این‌رو به‌عنوان بزرگ‌ترین فایزپژوه کشور شناخته می‌شود. زنگویی نخستین کسی است که متن انتقادی دیوان اشعار فایز را راهی بازار کتاب کرده است.

بی‌شک وجود امثال زنگویی در عرصه ادبیات کشور، بسیار ارزشمند است؛ چراکه به‌واسطۀ تلاش این شاعران پژوهنده است که ظرفیت‌ها و گنجینه‌های ادبیات فولکلور ایران واکاوی و بازشناسی می‌شود. سیدقاسم یاحسینی که افزون بر تاریخ‌نگاری و مستندنگاری تاریخ و فرهنگ جنوب، از ترسیم زیست برخی از چهره‌های ادبی موثر بوشهر غافل نمانده، پس از انتشار زندگینامه و گفت‌وگوهای منحصربه‌فرد خود با منوچهر آتشی، شاعر برجسته کشور، در کتابی با عنوان «از فیض فایز» زیست فردی، سیاسی و ادبی عبدالمجید زنگویی را با بیانی رسا و پرسش‌های جامع برای مخاطب امروزی به تصویر کشیده است. این کتاب از سوی نشر «شروع» با مدیریت علی هوشمند بهار ۱۴۰۲ راهی بازار شد. کتابی که در عین مستندبودن، به رمانی اجتماعی می‌ماند که نه تمام ابعاد زندگی زنگویی را بلکه زندگی اهالی جنوب را از دوران پیش از انقلاب تا کنون روایت می‌کند.

در ادامه گزیده‌ای از این کتاب را که روایتی از عبدالمجید زنگویی درباره فضای فرهنگی بوشهر در دهه ۷۰، یعنی دوران بازگشت او به بوشهر و اقامت ۱۰ ساله‌اش در این شهر است، در قالب گفت‌وگو که به همت سیدقاسم یاحسینی، مورخ باتجربه جنوب صورت گرفته، با هم می‎‌خوانیم.

به بوشهر که برگشتید، جدای از کار در دادگستری بوشهر که به هر حال کار اداری و موظفی شما بود، چه کار کردید؟

در ادامه زندگی و کار در آبادان و ماهشهر من در بوشهر نیز علاوه بر سرودن شعر در قالب کلاسیک و نیمایی، به تحقیقات خودم در باب تاریخ شعر بوشهر از عصر قاجار تا امروز پرداختم و توفیقات زیادی هم به دست آوردم. انتشار دفترهای چهارم تا ششم شعر دشتی و دشتستان محصول اقامت در همین ایام در بوشهر بود. علاوه بر این، من برای چند سال در دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر به تدریس واحد درس فارسی عمومی پرداختم. آن موقع اغلب دانشجویان من کارمند دولت بودند. دوستان زیادی برای خودم پیدا کردم که با برخی از آنان هنوز هم در ارتباط هستیم. چندی هم در یک برنامه رادیویی که آقای احمد آرام نویسنده معروف بوشهری در صدای بوشهر داشتند، اسم برنامه یادم نیست به عنوان کارشناس شعر با او همکاری کردم.

فضای فکری و فرهنگی بوشهر در اواخر دهه شصت و دهه هفتاد شمسی چطور بود؟ تا آنجا که یادم مانده استاد احمد آرام از اواخر دهه شصت شروع به همکاری با صدا و سیمای مرکز بوشهر کرد. اول در ماه‌های محرم و صفر برنامهای داشت با عنوان نگاهی اجمالی به موسیقی مذهبی بوشهر و برای نخستینبار پس از انقلاب صدای شادروان جهان بخش کردیزاده (بخشو) را از صدای بوشهر پخش کرد. همچنین صدای برخی از نوحه‌خوانان قدیمی بوشهر مثل زنده‌یادان مهیمنیان، محمد شریفیان، آرامی و … بعدها نام این برنامه «یادها و آواها» شد و تا چند سال هم ادامه پیدا کرد؛ اما استاد احمد آرام یک برنامه هنری و فرهنگی هم در صدای بوشهر داشت که «رنگین کمان» نام داشت. این برنامه در ابتدا به‌صورت روزانه و سپس هفتگی روی آنتن می‌رفت. یادم هست شما با برنامه «رنگین کمان» به عنوان کارشناس شعر همکاری می‌کردید؟!

آفرین، خیلی خوب یادتان مانده است برنامه اگر خوب یادم مانده باشد، روزهای جمعه پخش می‌شد، برنامه خوب و پر محتوایی بود، آقای آرام زحمت زیادی برای پربارتر کردن این برنامه هنری و فرهنگی می‌کشید.

وضعیت فضای فرهنگی بوشهر در فاصله سال‌های ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۸ که شما مقیم بوشهر بودید، چطور بود؟

شهر بوشهر از دیرباز شهری فرهنگی بوده است. زادگاه رکن‌زاده آدمیت، صادق چوبک، اسماعیلرائین، منیرو روانی‌پور علی باباچاهی و … بود و هست. در این ۱۰ سالی هم که من در بوشهر اقامت داشتم، شهر همچنان دارای طراوت و تکاپوی فرهنگی و هنری بود. در این بازه زمانی چند شب شعر برپا می‌شد. شادروان منوچهر آتشی هم بود که من مرتب با او در ارتباط بودم. هر پانزده روز، یک بار که از جم به بوشهر بر می‌گشت، ما دورش بودیم. زنده‌یاد محسن شریف یک روز در هفته در منزل خودش محفل ادبی و هنری داشت، شام مختصری بود و بعد شعر و قصه و بحث‌های ادبی و فرهنگی. ستون اصلی این محفل آتشی بود. کسان زیادی به آن محفل رفت و آمد داشتند، از جمله احمد فریدمند، خورشید فقیه، ابوالقاسم ایرانی، زنده یاد ماشاء‎الله رضازاده، احمد آرام، سید قاسم یا حسینی و …

هر هنرمندی که به بوشهر می‌آمد حتماً سری هم به خانه شریف و محفل ادبی او می‎‌زد. یک بار هم زنده‌‎یاد هوشنگ گلشیری و خورشید فقیه به منزل شریف آمدند. من تا آن روز گلشیری را از نزدیک ندیده بودم، خیلی صمیمی و دوستانه مرا مجید صدا کرد! مثل این‌که سال‎هاست با هم آشنا  هستیم. یک شب هم خانم منیرو روانی‌پور آمد و برایمان یک قصه کوتاه خواند. محفل خوب و پر رونقی بود. یادم هست شما آقای یاحسینی از مشتری‌های دائم آن محفل بودید. بحث‌های ادبی و تاریخی شما هنوز یادم هست.

خاطره خاصی از این محفل دارید؟

بله؛ در روز چهارم شهریورماه ۱۳۶۹ دوست عزیزم و شاعر بزرگ ایران مهدی اخوان‌ثالث درگذشت آقای سید قاسم یا حسینی که شما باشید و محسن شریف قرار شد مجلس بزرگداشتی برای او در بوشهر بگیرید، رفتید و مجوز مجلس را هم از اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی بوشهر گرفتید. آن موقع مدیرکل آن آقای سید عبدالعزیز بلادی بود. برای همین کار پوستری نیز چاپ و در سرتاسر بوشهر پخش شد. قرار بود مجلس در مسجد حضرت امیرالمؤمنین بوشهر در کوچه استانداری برپا شود. جلو میدان باز مسجد مملو از جمعیت شد.

قرار بود من هم چند شعر از اخوان‌ثالث را بخوانم. بیش از هزار نفر در میدان جمعیت جمع شدند مجلس قرار بود ساعت چهار عصر برگذار شود؛ اما نیم ساعت قبل بانی مسجد اعلام کرد که در مسجد را روی جمعیت باز نخواهد کردا ظاهراً از جاهایی به او فشار آورده بودند. به هر حال در مسجد باز نشد و مجلس هم برگزار نشد. جمعیت که برخی از شهرهای دور استان بوشهر آمده بودند، آرام و بدون هیچ اعتراضی اما ناراحت وافسرده میدان را خالی کردند.

خوب همه چیز یادتان مانده!

من چنانکه گفتم در آبادان روابط بسیار صمیمی با مهدی اخوان‌ثالث داشتم؛ دختران او شاگردهای من بودند و ما رفت و آمد خانوادگی داشتیم. وقتی خبر فوت او را شنیدم، همه آن خاطرات یادم آمد و سخت هم متاثر شدم. چندین شعر به یاد مهدی اخوان‌ثالث سرودم که برخی از آن‌ها در کتاب‌هایم آمده است.

فضای انتشاراتی و مطبوعاتی بوشهر آن زمان چطور بود؟

بوشهر پس از سال ۱۳۵۸ به بعد نشریه محلی نداشت، فقط اگر یادم مانده باشد شما (سید قاسم یاحسینی) در اوایل سال ۱۳۷۲ یک شماره نشریه به اسم «آوای بوشهر» چاپ کردید که بلافاصله هم توقیف شد چرا؟ نمی‌دانم! این آقای یا حسینی که شما باشید، در سال ۱۳۶۹ اولین انتشاراتی بوشهر پس از انقلاب را با عنوان نشر «شروه» راه انداخت و تعدادی کتاب ادبی و تاریخی چاپ کرد، از جمله چاپ دوم کتاب منوچهر آتشی به اسم «آهنگ دیگر» که در قبل از انقلاب هرگز چاپ دوم نشده بود. رمانی هم به اسم «رقصی چُنین» از خانم مهناز کریمی (عطارها) چاپ کرد که منآن را نخوانده‌ام.

از سال ۱۳۷۶ به بعد هم چند نشریه محلی در بوشهر چاپ شد که اولین آن «نسیم جنوب» به سردبیری آقای یونس قیصی‌زاده بود. شادروان علیرضا شیرکانی هم یک نشریه چاپ کرد که اسمش یادم نیست.

اسمش «پیام جنوب» بود که با همکاری شاعر بوشهری آقای ابوالقاسم ایرانی چاپ و منتشر شد.

بله، شما خوب یادتان هست آقای رضا معتمد هم هفته‌نامه «پیغام» را چاپ کرد و بعد هم آقای حسین لاوری نصیر بوشهر را درآورد. بعدها هم ده‌‎ها هفته‌نامه دیگر در سطح استان چاپ شد.

ارتباط شما با شاعران معاصر بوشهری چطور بود؟

خوب بود گاهی وقت‌ها که شادروانان ایرج شمسی‎زاده یا فرج‌الله کمالی به بوشهر می آمدند، آنان را می‎دیدم با شاعران جوان بوشهری هم کم و بیش در ارتباط بودم. یک بار هم به دعوت آقای محمدرضا تاجدینی رفتم آبادان و در یک شب شعر شرکت کردم، دیدم شاعران جوان خیلی بهتر از هم نسل‌های من شعر می‎سرایند. از اواخر دهه شصت و به‌خصوص دهه هفتاد ،دختران و زنان شاعر هم وارد میدان شدند. در مجموع فضای بوشهر در این ده سالی که من بودم، فضای پرطراوت و پرنشاطی بود.

لینک کوتاه : https://avayebushehr.ir/?p=18750

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در آوای بوشهر منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.