• امروز : شنبه - ۸ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : 19 - شوال - 1445
  • برابر با : Saturday - 27 April - 2024
2
تحلیلی 9 بندی بر انتخابات جنوب استان بوشهر

از حذف بخت اول نمایندگی تا خط و نشان بلال‌های حبشی برای دیگران/ رونمایی از مظلوم انتخابات/ کیسینجر جنوب که بود؟/بیایید چگاسه!

  • کد خبر : 19953
  • 16 اسفند 1402 - 10:11
در انتخابات جمعه گدشته، داستان چرخش ها، با قدری شگفتی بیشتر رونمایی شد؛ قیصر صالحی نماینده مجلس هفتم، در روزهای منتهی به تبلیغات انتخابات، به اردوگاه حسن زبیری پیوست. در جمع هوادارانش نشست، کلیپ حمایتی تمام قد منتشر کرد اما در اواسط هفته تبلیغات انتخابات، تصاویرش قدم زنان با موسی احمدی منتشر شد، موضوعی که باعث شد حسن زبیری عطای انتخابات را به لقایش ببخشد و انصراف دهد.

مصطفی ارجمند

انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی به پایان رسید و موسی احمدی برای دومین دوره متوالی و سومین دوره متناوب، به نمایندگی مجلس شورای اسلامی رسید.

موسی احمدی در این دوره با وجود یکپارچگی عمومی برای حذفش از معادلات سیاسی اما باز هم توانست با حدود ۱۹ هزار رای و اختلاف حدود ۸ هزار رای از نادر گنجی و ۱۰ هزار رای از اسماعیل بیدار، به کرسی سبز بهارستان برسد.

او که در دوره پیشین نتوانست از سد موسی احمدی عبور کند این بار و براساس تمام تحلیل های کارشناسی و کوچه میدانی، شانس اول پیروزی بود اما با وجود انتظار تا روزهای پایانی تبلیغات، نتوانست نظر مثبت شورای نگهبان را جلب کند.

همین روند برای سید اسدالله علمداری دیگر کاندیدای مطرح انتخابات دوازدهم هم رخ داد. او که در مجلس هفتم با بداقبالی و در دور دوم انتخابات شکست خورد، در انتخابات بعد باز هم کاندیدا شد اما این بار صلاحیتش توسط شورای نگهبان تایید نشد.

حضور الماسی بدون علمداری، احتمالا الماسی را پیروز انتخابات می ساخت و حضور الماسی و علمداری با هم، شاید به شکست هر دو می انجامید. البته در انتخابات و آرای مردم، هیچ چیز قابل پیش بینی نیست.

الماسی تا واپسین روزهای تبلیغات مجلس دوازدهم در تهران ماند و وقتی برگشت، دیگر فرصتی برای کنش گری سیاسی نمانده بود که آن هم با سرزدن به ستادها و اعلام حمایت از همه همراه شد!

اما آنچه این پیروزی را تقدیم احمدی کارکشته کرد ازدحام کاندیداها در جم و دیر بود. در حالی که در کنگان، چند کاندیدای نه چندان مطرح با موسی احمدی رقابت می کردند. در دیر و جم، تعداد کاندیداها آنقدری بالا بود که هر کدام ۲ هزار رای را به سود موسی احمدی از گردونه رقابت، خارج کنند.

سوم: از نقش آرای باطله در پیروزی احمدی نمی توان غافل شد. ۱۳ هزار رای ریخته شده به صندوق ها را آرای باطله تشکیل داد و جایگاه دوم را از آن خود کرد.

اگر کاندیدایی به جز موسی احمدی می توانست بخشی از همین آرای باطله را به رای «ماخوذه صحیح» تغییر دهد و به نام خود ثبت کند آخر داستان، شاید متفاوت می شد؛ اما وزن کاندیداهای موجود و برخی مسائل مبتلابه کشوری، باعث شد آرای باطله عملا به برگ برنده کاندیدای پیروز تبدیل شود.

موسی احمدی که نماینده مستقر بود و سبد رایی همیشگی داشته، نادر گنجی هم به فراخور سمتش به عنوان امام جمعه در جم و عسلویه و زادگاهش در دیّر، بستر رای خوبی دارد. بستر رایی که می توانست نادر گنجی را به بهارستان برساند اما اینطور نشد!

گنجی شاید خودش هم باور نداشت که چقدر به پیروزی نزدیک است و همین موضوع و البته عدم فعالیت تشکیلاتی و منسجم که بتواند گنجی را یگانه شانس پیروزی قلمداد کند، سبب شد نتواند از سد موسی احمدی ای بگذرد که با وجود انتقادات فراوان در بدنه خودی ها، عملا از پیش بازنده نشان می داد.

پنجم: انتخابات به منابع مالی و تشکیلات سازمان یافته و حرفه ای نیاز دارد؛ چه برگزاری اش، چه کاندیداتوری اش!

ورود به انتخابات، نیازمند کار تشکیلاتی، تبلیغات و اطلاع رسانی گسترده، استفاده از مشاوران مجرب در بخش های مختلف است. بدیهی است که دنیای امروز، دنیای روایت هاست؛ هر کس روایت بهتری را نقل کند و به اذهان مردم رسوخ کند می تواند بازی را به نفع خود تمام کند.

مردم کسی را حق مطلق و باطل مطلق تصور نمی کنند بلکه به نسبت نزدیکی کاندیدا به نگاه و منافع فردی و جمعی شان، به او می پیوندند.

اگر قرار بود مردم خود بگردند سره و ناسره تشخیص دهند و به او رای دهند، شاید عیسی عباسی استاد دانشگاه علامه طباطبایی تهران و کارشناس اقتصاد را انتخاب می کردند که هم در بالاترین سطوح علمی بود، هم دکترای اقتصاد داشت، هم متخصص حوزه اقتصاد بود که نیاز این روزهای ایران و مهم تر از آن، قطب انرژی کشور است.

منابع مالی حرف اول و آخر را در انتخابات می زند؛ چه انتخابات ایران چه سایر نقاط جهان؛ اینکه برخی کاندیداها مرتب از جبهه زر و زور و تزویر می گفتند تا شاید بتوانند از این شعارهای نخ نما بهره ببرند در روزگاری تاثیر داشت که مردم همچنان با واژگان «ساده زیستی و مردمی بودن و خاکی بودن» جمله می ساختند و برای چنین شعارهایی سینه چاک می کردند.

ششم: رخدادی که در انتخابات های مختلف بارها شاهد آن بوده ایم چرخش نامدارهای سیاسی است به نفع یک گروه یا فرد؛ سال ۱۳۹۸، مجید حسینی کنگانی اصلاح طلب شناخته شده ی جنوب، در واپسین روزهای منتهی به انتخابات به موسی احمدی اصولگرا پیوست. هر چند در بدنه اصلاح طلبی مطرود و مغضوب شد اما کنش سیاسی اش در سبد رای موسی احمدی و یکپارچگی آرای او در کنگان، تاثیر بسزایی داشت.

در انتخابات جمعه گذشته، داستان چرخش ها، با قدری شگفتی بیشتر رونمایی شد؛ قیصر صالحی نماینده مجلس هفتم، در روزهای منتهی به تبلیغات انتخابات، به اردوگاه حسن زبیری پیوست. در جمع هوادارانش نشست، کلیپ حمایتی تمام قد منتشر کرد اما در اواسط هفته تبلیغات انتخابات، تصاویرش قدم زنان با موسی احمدی منتشر شد، موضوعی که باعث شد حسن زبیری عطای انتخابات را به لقایش ببخشد و انصراف دهد.

دلیل این نوع حمایت ها البته پیچیده نیست؛ بسیاری از فعالان سیاسی در بزنگاه ها، در همان سمتی سنگرشان را می سازند که بدانند شانس پیروزی دارد؛ نه لزوما سیاسیون، که بخشی از مردم هم اینگونه اند؛ رای شان را به کاندیدای پیروز راحت تر می دهند.
اینکه پس از این چرخش های ناگهانی چه اتفاقی برای اعتبار سیاسیون می افتد هم بیشتر از من می دانید!

هفتم: پس از پیروزی موسی احمدی، برخی فضا سازی ها شروع شد که آدم خریده اند و رای ناپاک برده اند و… .

موسی احمدی با رای پاک یا بدون رای پاک، پیروز انتخابات بود؛ این را می شد از تعدد کاندیداهایی که غالبا هم باورشان شده بود پیروزند فهمید؛ کما اینکه در عرصه انتخابات، آنان که بیرون گود هستند معمولا بهتر فضا را درک می کنند و از این حجم باور ساده انگارانه کاندیداها و هواداران متعجب می شوند.

چه کسی می تواند به آرای موسی احمدی خدشه ای وارد کند وقتی کنگان و عسلویه را بی رقیب داشت و دو شهرستان دیّر و جم هم خود کاندیداها، سنگ پای یکدیگر شده بودند. کنگانی که به لحاظ واجدین شرایط، به قدر دو شهرستان محسوب می شود هر چند که میزان مشارکتش، چنگی به دل مسئولان نزد.

خرید و فروش رای در روز انتخابات، در تغییر معادلاتی که اختلاف نفر اول و دومش، ۸ هزار رای است تاثیری ندارد و قاعدتا اگر چنین تخلفاتی نبود برایش قانون نمی نوشتند و جرم انگاری نمی کردند. شاید به قول یکی از دوستان، این تخلفات هم نمک انتخابات است.

هشتم: موسی احمدی پیروز انتخابات شد؛ با وجود همه تلاش های مخالفان و سایر کاندیداها، بازی را برد. با رد صلاحیت الماسی، پیروزی موسی احمدی چندان غیرقابل پیش بینی نبود. او بازی را نه به خاطر کاریزمایش چون الماسی، که به خاطر هوش سیاسی خود و اطرافیانش برد. اگر هوش سیاسی نداشت شاید نه به نادر گنجی معتدل، که به اسماعیل بیدار انقلابی قافیه را باخته بود؛ همو که توانست در عین گمنامی با ۹ هزار رای سوم شود و شاید بعدها بتواند خود را بیشتر به انتخابات دیکته کند.

تبرکی همانی است که بامداد اعلام نتایج انتخابات، با معرفی هواداران موسی احمدی به عنوان بلال حبشی، از نماینده پیروز خواست از ظلم کنندگان و تخریب کنندگان نگذرد و آنان را به مجازات قانونی برساند؛ سخنانی که به سرعت فراگیر شد و البته نقدهای فراوان آفرید. شاید تبرکی کیّاس و سیّاس هم از آن گفته پشیمان باشد امروز، اما سخنان تندش، نشان از روزهای سخت و فشارهای شدیدی داشت که تحمل کرده بود و نتوانست این بار با سیاست حرف بزند.

موسی احمدی هم می دانست تبرکی برای او چه نعمتی بوده وقتی پس از سخنان تند و آتشین مشاور ارشدش، او را در بغل گرفت. البته که در پیروزی احمدی، نباید از نقش عبدالله نادری سیاستمدار کهنه کار جنوب غافل شد؛ سیاستمداری که گاهی به شوخی در جمع دوستان، او را کیسینجر جنوب می خوانم!

نهم: تا یادم نرفته از مسعود تنگستانی هم بگویم تنها کسی که در هیات نظارت استان رد و در شورای نگهبان تایید شد اما نه اصلاح طلبی با او همراه شد نه اصولگرایی به دادش رسید.

عجیب بود که تنگستانی با کارنامه سیاسی، نتوانسته بود شرایط انتخابات و نوع رای دهندگان غالب را تشخیص دهد و چنین مظلومانه هم رقابت را به پایان برد؛ رتبه چهاردهم و کمی پایین تر از پنجه مریم و عسکری و حقیقت!

لینک کوتاه : https://avayebushehr.ir/?p=19953

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در آوای بوشهر منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.