حجت عبداللهیپور
زمانی که دخل و تصرف صنایع نفت و گاز برای رسیدن به ذخایر نفتی و گازی در جنوب استان بوشهر تازه آغاز شده بود، مردمان این منطقه مجذوب «توسعه» و «آبادانی»، در پندار خود تصور میکردند که سهم قابلتوجهی از این خوان نعمت و ثروت خواهند داشت، ولی با آغاز فعالیت پتروشیمیها و پالایشگاهها سهمشان از این داشتهها بیشتر آسمانی دودهگرفته و سیاه و آلودگیهای کشنده و مضر شد. هر چه امتیاز و نعمت بود به از ما بهتران غیربومی و مدیران پروازی و مشاوران نظرکرده و مؤسسات غیربومی رسید تا جوانان و نخبگان و هنرمندان و ورزشکاران بومی!
البته بهدور از انصاف است اگر گفته شود که سهم بومیان از خوان صنعت صفر بوده اما هر چه بوده تنها درصد معدودی بوده است که در مقایسه با امتیازها و اعتباراتی که به دلالان و مؤسسات و هنرمندان غیربومی سالانه داده شده، بسیار ناچیز و حقیرانه است. بدونتردید یکی از حوزههای پر بریز و پاش صنایع مستقر در عسلویه، حوزه فرهنگ و هنر است که متأسفانه با وجود همه سختگیریها و کنترل بودجههای فرهنگی اما همین حداقل بودجه هم عمدتاً به جیب دلالان و مؤسسات فرهنگی غیربومی سرازیر میشود تا هنرمندان و مؤسسات فرهنگی هنری بومی.
خوشبختانه در سالهای اخیر با روی کارآمدن و منصوب شدن نیروهای کارآزموده و باتجربه بومی در روابطعمومی بعضی از پتروشیمیها و شرکتهای صنعتی تا حدودی نگاهها به سمت هنرمندان و مؤسسات فرهنگیهنری بومی چرخید و از ظرفیت هنری استان در ویژهبرنامهها و جشنهای صنایع فوق بهره گرفته شد ولی این توجه فقط از سوی اندکی از پتروشیمیها دیده میشود و بیشتر پتروشیمیها و صنایع مستقر در جنوب استان همچنان برای فعالیتهای فرهنگی و هنری و آموزشی خود با دلالان و مؤسسات فرهنگی تهرانی و غیربومی همکاری دارند و با نادیدهانگاری مسئولیتهای اجتماعی که در برابر جوامع محلی این منطقه دارند، بودجه فرهنگی صنعت را به جیب مدیران فرهنگی و هنرمندان غیربومی سرازیر میکنند.
قسمت دردناک ماجرا اینجاست که برخی از این دلالان و مؤسسات فرهنگی غیربومی به سفارش برخی از چهرههای سیاسی به پتروشیمیها تحمیل شدهاند، این در حالی است که در استان بوشهر هنرمندان حرفهای و مؤسسات فرهنگی هنری باتجربهای وجود دارد که مورد غفلت تعمدی صنایع نفت و گاز واقع شدهاند و برخی از چهرهها بانفوذ استان هم بهجای حمایت از آنها و الزام پتروشیمیها به استفاده از ظرفیت فرهنگی هنری استان در مناسبتها و ویژهبرنامهها خود، به تحمیل آقازادههای غیربومی و مؤسسات فرهنگی تهرانی اهتمام میورزند. بدونتردید این اجحاف است و هنرمندان و مؤسسات فرهنگی هنری بومی حقشان نیست که اینگونه در بین بده و بستانهای سیاسیون و دلالان فرهنگی غیربومی نادیده گرفته شوند.
متأسفانه دلالان و مؤسسات غیربومی با همکاری برخی از روابط عمومیهای که اغلب غیربومی هستند یا به اعتبار هنر بومی عقیدهای ندارند، چنان بر پول نفت و گاز چنبره زدهاند که اگر برنامهای را بدون هماهنگی با آنها به مؤسسه یا گروههای هنری بومی بدهند، معترض میشوند و متولیان برنامه را تحت فشار میگذارند. البته در تعدادی از شرکتها و پتروشیمیها با درایت مدیران روابط عمومی که از نیروهای بومی هستند، در دو سال اخیر، دست برخی از این دلالان از برنامههای فرهنگی کوتاه شده و گروههای هنری و مؤسسات فرهنگی مستعد استان مورد توجه قرار گرفتهاند. این شرکتها با رعایت عدالت و نگاه برابر در برگزاری مراسم و جشنها از ظرفیت هنری استانی و ملی بهره میگیرند. همین امر باعث شده که هنرمندان بوشهری با انگیزه بیشتری به تولید محتوا و برنامهسازی برای جشنهای شرکتها بپردازند و کارکنان و کارگران صنایع نیز از هنر بومی جنوبی که از اصالت و غنای زیادی برخوردار است، بیشتر لذت ببرند.
انتظار میرود استاندار بوشهر همانگونه که اخیراً مصوبۀ ممنوعیت اسکان کارکنان صنعت در دو شهر عسلویه و نخل تقی را به سازمان منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس ابلاغ کرده است، مصوبهای هم در راستای کوتاه شدن دست دلالان و مؤسسات آقازادهها و غیربومیها از بودجههای فرهنگی و پولهای بادآورده صنعت صادر کند تا هنرمندان و مؤسسات فرهنگی بومی اینگونه در شرکتها و پتروشیمیها بیکس و غریب نباشند.
فرهنگ و هنر بوشهر با همۀ کارکرد و تاریخ و محتوا و شهرتی که دارد اما با مقاومت برخی از روابطعمومیها که از قدرت و نفوذ بالایی در تصمیمگیریهای شرکت متبوع خود برخوردارند، همواره روبهروست و اغلب این شرکتها در فراخوانهای خود یا دعوت از گروههای هنری، طوری پیش میروند که هنرمندان و مؤسسات نظرکرده خود برنده شود و در این کار چه سری نهفته است؟ الله اعلم.
بههر روی، میطلبد که در برنامهسازیهای فرهنگی و اعیاد و جشنها، هنرمندان و گروههای هنری و مؤسسات بهویژه آنهایی که در چهار شهرستان جنوبی با حداقلها در حال تولید آثار باکیفیت و متناسب با نیاز فرهنگی منطقه جنوب هستند، از سوی روابطعمومیهای بانفوذ و مدعی بیشتر مورد توجه قرار بگیرند و سکان اجرای برنامههای فرهنگی هنری صنایع به آنها سپرده شود؛ چراکه این شرکتها و پتروشیمیها طبق مسئولیتهای اجتماعی که در برابر جوامع محلی و پیرامونی خود دارند، موظفند در ازای آلودگیها و بیماریهایی که به جان اهالی شهرستانهای چهارگانه جنوب استان انداختهاند، خدمات و امتیازاتی خاص به آنها ارائه دهند.
بهنظر میرسد، وقت آن رسیده است که با نظارت مدیران ارشد استان، تزریق پولهای صنعت به جیب دلالان و بده و بستانهای پسِپرده روابط عمومیها با مؤسسات غیربومی و سفارششده متوقف شود و این بودجهها به گروههای هنری و حوزه فرهنگ و هنر استان اختصاص بیابد که بهشدت به این اعتبار برای بقای خود در شرایط اقتصادی فعلی محتاج است. بدون تردید توسعه فرهنگی و تحرک هنر بومی در جامعه امروزی در گروی حمایت و اعتماد صنعت است. بنابراین بایستی شرکتهای فوق به مسئولیتهای اجتماعی خود عمل کرده و از ظرفیت هنر بومی و مؤسسات فرهنگی هنری استان در برنامههای مناسبتی و فرهنگی خود از این پس استفاده کنند و بیش از این حق هنرمندان جنوبی را نادیده نگیرند.