درباره جم از: حمید جم رتبه اسفندماه ۱۳۹۰
حدود و موقعیت جغرافیایی جم
این شهرستان از شرق به منطقه دارالمیزان استان فارس از جنوب به شهرستان کنگان و از غرب به شهرهای دشتی و دیر محدود میشود.
شهرستان جم با مساحتی حدود هزار و هشت کیلومتر مربع بین ۵۲ درجه و ۱۹ دقیقه طول شرقی و ۲۸ درجه و ۱۵ دقیقه عرض شمالی از نصف النهار گرینویچ درجنوب شرقی استان بوشهر قرار دارد.
جم از لحاظ مساحت، هفتمین شهرستان استان بوشهر محسوب می گردد که قریب ۲/۶ درصد کل مساحت استان را به خود اختصاص داده است.
در ارتفاع ۶۵۰ تا ۷۵۰ متری از سطح دریا قرار دارد.و از نظر تقسیمات اقلیمی جزء مناطق گرم و مرطوب است. وجود رودخانه های فرعی متعدد در میان دره های کوههای شهرستان رودخانه های متعددی جریان دارد. اما رودخانه اصلی جم که معروف به دره ی گپ(بزرگ) پس از گذشتن از جم وارد منطقه ریز شده و با عبور از گلوبردکان به منطقه باغان دشتی وارد می شود.و سپس به رود مند می پیوندد و سرانجام به خلیج قارس می ریزد.
نام جم و قدمت جم:
– قدمت جم در کتب مختلف تاریخ و جغرافیا مثل «حدودالعالم …» ، «معجمالبلدان» ، «سالک و ممالک» و … به صراحت یا به طور ضمنی مورد تایید قرار گرفته و حتی در بعضی از کتب مزبور جم را ملازم با سیراف و خوش آب و هواتر از آن و دارای آب خوب و میوهی عالی آوردهاند.
– دهخدا جم را چنین معرفی کرده است:«از توابع بلوک گله دار فارس است.شهری به ناحیت پارس و حدود سیراف اباد با مردم بسیار شهری است از فارس که به دستور جمشید بن طهمورث بنا شده است.»
– استاد سید جعفر شهیدی در کتاب استان زیبای بو شهر آورده است:«همنامی جم با جم که جزء اول جمشید پادشاه پیشدادی است بسیاری از محققان را بر این داشته که منطقه جم تختگاه او بوده است.جم به معنی نور ماه و بعضی نیز روشنایی خورشید معنی کرده اند.جمشید را روشنایی یا نور ماه گفته اند.به طور دقیق معلوم نیست که از چه زمانی واژه جم به نام این منطقه کوهستانی اطلاق شده است.به نظر می رسد که این نام نیز مثل نام بسیاری از مکان های منطقه جنوب که بیشتر ساسانی هستند از عصر ساسانی به این محل اطلاق شده است.»
– آثار قدیمی از قبیل چاهها ، برج و باروها ، دیوارهای ساروجی و رشته قناتهای حفاری شده در دل کوههای «پدری» و «گلوقلات» که بیشک احداث آنها با ابزار سادهی امروزی امکانپذیر نیست ، برکهها و سد و بندهای قدیمی در جای جای منطقه بخصوص روستای «دایو» و وجود آرامگاهها و گورستانهای قدیمی در کوه و دشتهای منطقه تاریخ چند هزار سالهای را برای منطقهی جم فریاد میزنند. و اخیرا نیز باستانشناسان ، آبگیرها و سیستم آبرسانی کشاورزی جم را با قدمتی متعلق به دورهی ساسانیان تشخیص دادهاند.
تاریخ جم
مقدمه:
بی شک تاریخ زندگی بشر، سهم مهمی در تمدن و تکامل فکری او دارد و آگاهی از پیشینهها و عملکرد گذشتگان، راهنما و درس مهمی برای بشر امروز و چراغ راه آیندهاست.یکی از مهمترین تفاوتهای انسان و سایر موجودات زنده عبرت گرفتن از گذشتهاست به این معنی که انسان با به کار بستن حوادث و اتفاقات گذشته و ایجاد ارتباط میان آنها به حل مسایل و مشکلات جدید اقدام میکند و این یکی از مصداقهای مقولهای است که روانشناسان تحت عنوان یادگیری از آن نام می برند.
اهمیت تاریخ شفاهی:
هرچند به طور مستند مطالبی در بارهی تاریخ جم در دست نیست اما نمی توان منکر تاریخ بسیار پرفراز و نشیب و بعضا شکوهمند و پرافتخار جم شد.اهالی و اساتید تاریخ می دانند که تاریخ شفاهی اساس تاریخ کتبی و مستنداست. بزرگ ترین کتب معتبر و مستند تاریخی بر اساس روایات و منقولات مطلعین و راویان تدوین شدهاند. وقایع و حوادث تاریخی رخ میدهند ، توسط مردم مشاهده میشوند، در اذهان و یادها میمانند و نقل میشوند آنگاه توسط تاریخ نگار ثبت میگردند. به هر حال باید از جایی شروع کرد. در این جا جا دارد دست نیاز به سوی اهالی تاریخ و البته دوستدار منطقه دراز کرده و از آن ها بخواهم کمر همت بربندند و تاریخ شفاهی جم را به تاریخ مکتوب و مستند برای آیندگان تبدیل کنند تا تنگ نظران و کوته بینان ، به بهانهی نبودن یا نیافتن اسناد و مکتوبات تاریخی ، منکر موجودیت این تاریخ نسبتا پر افتخار نشوند. در بخشهایی از تاریخ جم مجاهدان و دلیرمردانی را مشاهده میکنیم که شجاعانه و شرافتمندانه در برابر زیادهخواهان قد علم کرده و بعضا جان و مال و خون خود را برای دوام و قوام و موجودیت این آب و خاک دادهاند. اوج این دلاوری ها را در ماجراهایی مانند: جنگ علی آباد ، جنگ خواجه احمدی ، ماجرای حسین خان بهارلو ، حوادث گندم زار و خبیتو و … می بینیم که در تمام حوادث مزبور جای پای خوانین قشقایی یا آل نسور به طور مستقیم یا غیر مستقیم دیده می شود.و اگر همت و رشادت این دلاورمردان نبود شاید امروز نمیتوانستیم با شور و شوق و البته سربلندی از تاریخ جم صحبتی به میان آوریم. تلاش و کوشش در زمینهی حراست از پیشینهی غنی فرهنگ و ادب منطقه هم در جای خود موضوع مهمیاست و شاید دست کمی از آن مجاهدتها نداشته باشد.
ناگفته نماند که در تاریخ جم حداقل تاریخ دو سه قرن اخیر ماجراها و حوادثی البته ناپسند و تاسف بار نیز رخ داده که هرچند یادآوری آن ها دردها را تازه و کاممان را تلخ می کند.کشته شدن افرادی چون ملامحمدتقی ، حاج ابول(حاج ابوالفضل) ، محمدعلی خان جم نژاد ، بهزادخان ، زایر احمد ، عبدالوهاب ، عبداله کامران ، حیدرخان و … و ماجراهایی مانند حوادث بیدبلند و همچنین قتل عام طایفه مشهدی تا سرحد انقراض و نابودی کامل از این قبیل هستند. اما همه می دانیم که در تاریخ هر ملتی فراز و نشیب فراوان و حوادث تلخ و شیرین زیادی وجود دارد و این امر تنها اختصاص به جم و این منطقه ندارد.این موضوع ریشه در نفس بشر دارد و گاهی به خاطر مسائل دنیوی بسیار بی اهمیت قتل و کشتارهای فراوان رخ می دهد.حتی امروزه در صفحه حوادث روزنامه ها شاهد حوادث ناخوشایند و قتل های فجیعی هستیم که بعضا به خاطر مسائل جزیی و پیش پا افتاده روی داده اند. بنده تخصصی در زمینهی تاریخ ندارم اما صرفا بر اساس عشق و علاقه نسبت به تاریخ جم و حفظ و حراست از آنچه از گذشته و پیشینهی شکوهمند منطقه به یادگار مانده و به روش سینه به سینه در میان مردم حفظ شده و یا گفتار و دست نوشته هایی که از بعضی از متاخرین اندیشمند جم (مثل مرحوم حسین یوسفی و بخصوص مرحوم پدرم حاج عبدالحسن جمرتبه که در زمان حیاتشان به تاریخ زنده و بیدارجم شهرت داشت و ایشان بخش عمدهی مطالب را از عمویشان مرحوم عبدالعلی معروف به «حاجی بابا» دریافت کرده بود) به جا ماندهاست و با بضاعت اندکی که در بیان مطالب در خود سراغ دارم سعی میکنم نخستین گام ها را هرچند ناچیز در تبدیل تاریخ شفاهی به تاریخ مستند و مکتوب جم بردارم. بی شک در این مقالهی کوتاه و مختصر شرح مفصل حوادث تاریخی امری بعید و غیر ضروریاست. از صاحب نظران و خوانندگان فهیم و عاشقان شکوه و عظمت جم انتظار دارم با ارائهی نظرات و پیشنهادهای سودمند خود موارد نقص را یادآوری و گوشزد نمایند تا انشاءا… در آینده برای ارائهی مطالب کاملتر و احتمالا به صورت کتابی در خصوص تاریخ جم مورد استفاده قرار گیرند.
سکنه و مردم اصیل و بومی جم:
ابتدا توضیح این مطلب ضروری می دانم که با شروع انقلاب اسلامی و صنعتی شدن منطقه بافت اجتماعی جم به کلی دگرگون شد و در حال حاضر ترکیب سکنه منطقه آنچنان دچار تغییر شده که به زحمت می توان بومی و غیربومی را ازهم تشخیص داد.حتی در بعضی موارد بومی ها احساس غربت می کنند.این موضوع امری طبیعی است و در تمام مناطقی که دچار تحول و انقلاب صنعتی می گردند و زمینه کار و فعالیت و به دنبال آن مهاجرت پذیری فراهم می شود بروز می کند.اما در سالیان دور چند جماعت و طایفه در این منطقه زندگی میکردهاند.
۱- طایفهای بنام «قائد باده خواری» در قسمت جنوب و به اصطلاح بالای منطقه جم میزیستهاند که اینک اثری از آنها نیست و گویا در حملهی مغول منقرض شدهاند.
۲- طایفهی «خواجه» که از کلیمیان کاشان بودهاند و به علت تشرف به اسلام قسمت هایی از اراضی جم توسط کارگزاران حکومت صفوی از قائدها خریداری و به آنها اعطا شد.اینها هم بیشتر در قسمتهای بالا و جنوب منطقهی جم سکنی داشتند.
۳- طایفهای موسوم به «شیخ حیات» قسمت شمال و پایین جم زندگی میکردهاند که در حال حاضر نیز وجود دارند و گسترش نسبتا زیادی یافتهاند. این طایفه دو شعبه شدهاند:«شیخ حیات درویشاحمدی» و «شیخ حیات درویش محمدی».محل سکونت این طایفه به طور عمده روستاهای هُنگدان ، دایو، آب گرمک ، باریکان و کوری حیاتیاست.
۴- طایفه موسوم به مدگماری حدود سیصدوپنجاه سال پیش همزمان با اواخرسلطنت صفویه وارد جم شدند.شعبه هایی مثل حاج محمدطاهری ، ملاعلیمیرزایی ، قائدیوسفی ، زایرشاه علی ، مشهدی ، محمدشفیع ، محمدحاجی ، محمدرضایی و حاج عبدلی.
۵- طایفهی دیگری به نام «قائدهای جم» جدیدترند. این گروه در اصل از مردم سیوند فارس هستند و در زمان آقا محمدخان قاجار وارد جم شدند.چهار شعبه شدهاند.«قائدهای کَمَرسفیدی» ، « قائدهای کوهچِری و تیوِرّی» ، «قائدهای ملک محمدی» و «قائدهای ملکحسینی».دو گروه اخیر در چاهه ، عربانه و حدود بالای جم سکنی دارند.
۶- طوایف و جماعت پراکنده مانند سادات و روحانیون که آن ها نیز در سال های مختلف اخیر از مناطق اطراف جم مثل بلوک گله دار فارس و یا شهرهای دیگری مثل اصفهان و … به جم مهاجرت کرده اند.
سوابق فرهنگی جم:
۱-برگزاری مجالس مشاعره.
۲-اهمیت دادن به کتاب و کتاب خوانی
-کتاب هایی مانند دیوان حافظ ، شاهنامه فردوسی ، کلیات سعدی ، مثنوی معنوی مولوی ، دیوان قاآنی ، خمسه نظامی و سایر کتب در مجالس شب نشینی و محافل مختلف خوانده می شده است و هریک از کتب مزبور آهنگ و آواز مخصوص به خود داشته است که هنوز هم این نغمات و آوازها پابرجاست.
۳-اهمیت دادن به مکتب خانه ها به عنوان مهم ترین و اساسی ترین پایگاه های تعلیم وتربیت
-با وجود این که تنها مرجع آموزش و یادگیری در قدیم همین مکتب خانه ها بود اما در آنجا علاوه بر آموزش قرآن ، آموزش نماز جماعت ، آموزش خوشنویسی و خواندن و حفظ کردن کتب مرسوم و متداول آن زمان مثل دیوان حافظ ، شاهنامه فردوسی ، کلیات سعدی و … هم صورت می گرفت.
-همچنین یاد مرحوم عبداله کامران را گرامی می دارم که در حدود ۷۰ سال پیش به تاسیس اولین دبستان جم همت گماشت و البته در این خصوص همکاری مرحوم حاج علی صداقت هم ارزشمند و درخور تقدیر است.
۴-سخت کوشی در خصوص کسب علم و دانش
-شاید امروزه یکی از آسان ترین کارها به دست آوردن صدها مرجع و مطلب فراوان پیرامون یک موضوع از طریق سایت ها و وبلاگ ها باشد.می توانیم در حال استراحت با فراغت خاطر در کنار عزیزانمان در حالی که فنجان چایمان را نوش جان می کنیم از طریق کامپیوتر و اینترنت و تنها با چند کلیک به دنیایی از اطلاعات دسترسی پیدا کنیم. یا این که رفتن به مسافرت های دور و دراز با وسائط نقلیه مدرن و پیشرفته امروزی به سادگی امکان پذیر شده است.اما در گذشته اصلا چنین نبود. اگر کسی به مسافرت می رفت ماه ها طول می کشید تا به وطن برگردد. علاوه براین مشکلات مالی و فقر ، نبودن وسیله نقلیه مناسب ، نا امنی راه ها به واسطه وجود راهزنان ، مشکل تمام شدن غذا و آب مسافر و غلبه گرسنگی و تشنگی که بعضا به مرگ می انجامید ، بیماری های مختلف ، نبودن یا نیافتن ابزار نوشتن مناسب ، بی خبری و نگرانی از وضعیت عزیزان و به دنبال آن پیدایش مشکلات روحی و عاطفی و … مجموعا شرایط بسیار سختی را فراهم می آورد.کسب علم و دانش در چنین شرایطی کاری سترگ و عظیم به شمار می رود. فضلا و علمای گرانقدری همچون: ادیب و دانشمند بزرگ فاضل جمی ، حاج شیخ محمدشفیع محسنی معروف به حاج شیخ ، حاج شیخ محمدتقی جمی معروف به حاجی آقا ، حاج شیخ اسداله قائدیوسفی و حاج شیخ عبداله جم رتبه در چنین اوضاع و احوالی پدید آمدند. این ها به شهرهایی مثل شیراز ، کربلا و نجف برای کسب علم و دانش می رفتند و با وجود همه این مشکلات به کسب علم و دانش همت گماشتند.بی شک اگر حمایت بزرگان جم و بینش قوی آن ها در مورد اهمیت علم و دانش نبود این امر میسر نمی شد.بخصوص در مورد مرحوم فاضل ، حمایت مرحوم محمدعلی خان بزرگ(پریشان) اظهر من الشّمس است.
۵-اهمیت دادن فراوان به آداب مذهبی بخصوص عزاداری سیدالشهدا و برگزاری مراسم تعزیه خوانی.
یکی از مراسم مذهبی جم روضه خوانی است که در گذشته با تشریفات مخصوصی انجام می شد.روضه خوانی شامل مراحل زیر بود:
۱- ذکر گرفتن: قبل از شروع چند نفر شعری را با آواز و آهنگ مخصوص با صدای بلند در محل مرتفعی(قبل از پیدایش سیستم های جدید صوتی و بلندگو) مثلا بر پشت بام حسینیه می خواندند و بدین وسیله برپایی مراسم روضه خوانی را به اطلاع اهالی محل می رساندند.البته هنوز هم مرسوم است.به این عمل ذکر گرفتن می گویند.ذکر به معنی یادآوری است و مرحوم دکترشریعتی کتابی به همین نام دارد.ذکر و ذاکرین(یاد و یادآوران).
۲- نوحه خوانی: در شروع مجلس ابتدا نوحه خوانده می شد که هنوز هم متداول است.نوحه شعری است در رثا و سوگ یکی از شهدا که با آهنگ و آوازی توام با سوز و گداز و پرشور به وسیله یک یا دو نفر (به صورت هم خوانی) خوانده می شود و پامنبری ها با همان آهنگ به طور هماهنگ و یکپارچه شعر مطلع نوحه را به عنوان جواب می خوانند.
۳- پیش خوانی: در این مرحله با خواندن شعری آهنگین توسط پامنبری ها فردی به منبر می رود و چند بیت شعر را با آهنگ و آواز مخصوص می خواند و پس از پایان کار بازهم توسط پامنبری ها با شعری آهنگین از منبر فرود می آید.
۴- روضه خوانی: خواندن کتاب روضه الشّهدای ملاحسین واعظ کاشفی است که نویسنده آن ضمن بیان مطالب تاریخی سعی کرده است مخاطب را متالّم کند و بگریاند.این کتاب به طور عمده وقایع کربلا را بازگو کرده است و توسط فردی که صدای نسبتا خوب و مسلطی دارد خوانده می شود.خواندن این کتاب هم با آهنگ مخصوص است اما آهنگ آن به پیچیدگی آهنگ های نوحه خوانی و پیش خوانی نیست و فراز و فرود آن ها را ندارد.استقبال و بدرقه روضه خوانی هم توسط پامنبری ها با اشعار و آهنگ مخصوص خود است.این کتاب در حال حاضر کمتر خوانده می شود.
۵- جوهری خوانی: کتابی است به نام «طوفان البکاء جوهری»که از نظر تاریخی چندان معتبر به نظر نمی رسد.اما بسیار شور آفرین و مملو از آهنگ های متنوع و فراز و فرود فراوان است. خواندن این کتاب به واسطه لزوم داشتن مهارت و تسلط لازم بر آهنگ های متنوع آن کار هرکسی نیست.خواننده این کتاب اگر برآهنگ ها تسلط کافی داشته باشد می تواند مخاطبین به خصوص جماعت زنان را به خوبی تحت تاثیر قرار دهد.اما در حال حاضر خواندن این کتاب در بسیاری از مجالس روضه خوانی جم منسوخ شده است. استقبال و بدرقه جوهری خوانی هم توسط پامنبری ها با اشعار و آهنگ مخصوص خود است.
۶- آخرین مرحله مراسم روضه خوانی به منبر رفتن واعظ و روحانی است که اصلی ترین مرحله به حساب می آید و پس از آن خواندن زیارت حضرت رسول(ص) و ائمّه اطهار(ع) پایان بخش مراسم روضه خوانی است.
-برگزاری تعزیه در جم خود بحث مفصلی دارد که در این مختصر نمی گنجد.علاقمندان جهت اطلاعات بیشتر به وبلاگ تعزیه جم به آدرس www.jamtazieh.blogfa.com مراجعه نمایند.
-جا دارد اهالی موسیقی به ثبت آهنگ های بسیار متنوع و زیبای آداب مذهبی جم به خصوص آهنگ های مراسم روضه خوانی و تعزیه خوانی جم همت بگمارند و در بقا و حفظ آن ها تلاش کنند.
-یکی از مراسمی که به شکل سنتی در جم برگزار می شود ، مراسم قرائت قرآن در شب های ماه رمضان است که سابقا در منزل بزرگ فامیل و باحضور اعضای فامیل ، اقربا و همسایگان برگزار می شد اما امروز بیشتر این مجالس در مساجد و حسینیه ها صورت می گیرد.
۶- سرودن شعر.
داشتن ذوق ادبی و سرودن شعر از خصوصیات اهالی جم بوده است. شعرا و ادیبانی مانند فاضل جمی ، محمدعلی خان بزرگ ، ملامحمدتقی جمی ، زکی جمی، یغمای جمی ، علی رفیعی، حسین یوسفی، عبدالحسن علی بابایی ، نوروز فتحی و دیگران اشعاری را با مضامین عاشقانه ، عرفانی و تاریخی در قالب قصیده و دوبیتی و سایر قالب های شعری سروده اند که بعضی از آن ها در کتبی مانند شعرای دشتی و دشتستان و … آمده است.علاوه بر این کتاب منشات فاضل جمی به طور مستقل به همت هیبت ا… مالکی و خط سیدعلی موسوی نژاد به چاپ رسیده و در بازار کتاب موجود است.
اهمیت کار شعرا و ادبای جم از آنجا روشن می شود که بسیاری از آن ها سواد آکادمیک و کلاسیک نداشته اند و تنها دارای سواد مکتبی بوده اند و با تکیه بر قریحه ذاتی و استعداد خود و با مطالعه کتب آن زمان این اشعار را سروده اند.
سنت های حسنه و پسندیده:
۱-تخصیص موقوفات فراوان به امور مذهبی.
۲-رسم مهمان نوازی و پذیرایی و داشتن سفره های رنگین با انواع غذاهای محلی.
۳-داشتن تعصب نسبت به آب و خاک و تمامیت ارضی.
۴-رسم ادب و احترام نسبت به بزرگان در مجالس.
۵-ارج نهادن به اهالی علم و سادات.
۶-شب نشینی و سرزدن به بزرگان.
۷-صله رحم و دیدن اقوام و نزدیکان.
۸-طب سنتی
یکی از موارد برجسته جم وجود انواع گیاهان دارویی در دشت و صحرا و کوه های این منطقه است که در جای جای آن به چشم می خورد.مردم با تجربه این گیاهان را شناسایی ، جمع آوری و به متناسب با نوع بیماری از آن ها استفاده می کرده یا برای دیگران تجویز می کرده اند.به جرات می توان گفت که اهالی جم تمام دردهای قابل علاج خود را با استفاده از گیاهان و داروهای محلی منطقه که عوارض جانبی قابل توجهی نداشته اند درمان می کرده اند.متاسفانه استفاده از طب سنتی در حال حاضر کم رنگ شده و جای خود را به داروهای شیمیایی داده است.
۹-داشتن روحیه سلحشوری و بی باکی.
سبک پوشش و لباس محلی و زبان:
سبک پوشش محلی ، زبان و حتی بسیاری از آداب و رسوم محلی در جم به سبک لری و مشخصا مربوط به ایل بختیاری بوده است.نوعی لباس گشاد به سبک لری است و مردان هم قبا ، شال و کلاه داشته اند.دین مردم جم اسلام و مذهب شیعه اثنی عشری مذهب عامه اهالی جم بوده است.
باید بدانید آقای جم رتبه که حاجی شاه حسینی ابن محمد رفیع ابن شاه حسین بزرگ تمامی این طایفه ها بوده که خودتان به آن چسپاندیدان افراد فرزندان و نوادگان اکبر رفیعی پور در بهره باغ هستند