فهیمه زنگنه
آوای بوشهر؛ وارد پارک محله شدم و متعجب از صمیمیتی که فارغ از جنسیت بین بچه ها بود؛ ندا وقتی نگاه مبهوتم را دید گفت: “مدرسه شان مختلط است انگار عادت کرده اند، دخترم هر روز در مدرسه از پسرها کتک میخورَد”
صبح روز بعد به مدرسه رفتم تا ماجرای بنری که ابتدای خیابان، خبر از جدایی جنسیتی مدرسه می داد را بپرسم.
نمای کهنه و قدیمی ساختمان از همان ابتدای ورود توی ذوق می زد.
مدیر درحالی که قول صد در صدی بابت تفکیک مدرسه می داد چشمهایش را دزدید و گفت: ” اگر هم جدا نشوند که بد نیست عادت کنند در کنار هم باشند همه جای دنیا همین است”.
در حالی که به سختی جلوی خنده ام را گرفته بودم گفتم:” حرف شما در صورتی درست است که اجازه دهند تا پایان همینگونه باشد! چطور خودمان که عاقل و بالغ ایم در اتوبوس و دانشگاه و کتابخانه مدام تفکیک می شویم آن وقت بچه های معصومی که احتمال هرگونه لغزشی دارند مختلط باشند که همه جای دنیا همین است؟!”
روز اول مهر سال قبل که به وعده اش وفا نکرد و رسیدیم به سال جدید؛ امسال هم به خاطر کوبیدن و از نوساختن مدرسه باز وعده ی تفکیک آنهم در محله ای خیلی دورتر از مدرسه قبل را داده!
البته حق هم دارد؛ وعده دادن را همه بلدند چرا مدیر مدرسه بلد نباشد؟!
خانواده هایی را می شناسم که به خاطر طولانی تر شدن مسیر مدرسه از رفتن به محل جدید امتناع کرده و مدارس نزدیک تر را انتخاب کرده اند.
می گویند چه اجباریست به محله ای دورتر برویم وقتی که فلان مدرسه به محل زندگیمان نزدیک تر است؟
همین مشکلات باعث شده والدین برای درس خواندن فرزندشان در مدارس با کیفیت، مجبور شوند اجاره نامه های صوری بگیرند و جیب بنگاه داران املاک را پر کنند.
آموزش و پرورش هم در این مورد، صرفا نقش ناظر بی طرف را بازی می کند و گامی برای بهبود شرایط مدارس مختلط و فرسوده وکم رمق نمی کند.
البته گویا قوانین آموزش و پرورش برای ثبت نام ها هم فقط برای مردم عادی اجرا می شود و ذی نفوذان مشکلی برای ثبت نام در هیچ مدرسه ای ندارند!