• امروز : پنج شنبه - ۱۳ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : 24 - شوال - 1445
  • برابر با : Thursday - 2 May - 2024
9

هدیه ای به مادر (داستان)

  • کد خبر : 1213
  • 18 اردیبهشت 1391 - 7:36

چهاربرادر خانه شان را به قصد تحصیل ترک کردند و آدمهای موفقی شدند.
چند سال بعد، بعد از شامی که با هم داشتند در مورد هدایایی که برای مادر پیرشون که دور از اونها در شهر دیگه ای زندگی می کرد فرستادن صحبت کردند.

چهاربرادر خانه شان را به قصد تحصیل ترک کردند و آدمهای موفقی شدند.
چند سال بعد، بعد از شامی که با هم داشتند در مورد هدایایی که برای مادر پیرشون که دور از اونها در شهر دیگه ای زندگی می کرد فرستادن صحبت کردند.
اولی گفت: من خونه بزرگی برای مادرم ساختم …
دومی گفت: من یک سالن سینمای یکصد هزار دلاری در خانه ساختم.
سومی گفت: من ماشین مرسدسی با راننده تهیه کردم که مادرم به سفر بره…
چهارمی گفت: …
همه تون می دونید که مادر چه قدر خوندن کتاب مقدس را دوست داشت و می دونین
که دیگه هیچ وقت نمی تونه بخونه، چون چشماش خوب نمی بینه. من راهبی رو دیدم
که به من گفت یه طوطی هست که می تونه تمام کتاب مقدس رو از حفظ بخونه. این طوطی
با کمک بیست راهب و در طول دوازده سال اینو یاد گرفته. من تعهد کردم برای این طوطی به
مدت بیست سال، هر سال صد هزار دلار به کلیسا بپردازم.
مادر فقط باید اسم فصل ها و آیه ها رو بگه و طوطی از حفظ براش می خونه.
برادرای دیگه تحت تاثیر قرار گرفتن.
پس از تعطیلات، مادر یادداشت تشکری فرستاد. اون نوشت:
میلتون عزیز، خونه ای که برام ساختی خیلی بزرگه… من فقط تو یک اتاق زندگی می کنم ولی
مجبورم تمام خونه رو تمیز کنم. به هر حال ممنونم.
مایک عزیز، تو برای من یک سینمای گرونقیمت با صدای دالبی ساختی که گنجایش ۵۰ نفر رو داره.
ولی من همه دوستامو از دست داده ام، همچنین شنواییم رو از دست دادم و تقریبا ناشنوام.
هیچ وقت از اون استفاده نمی کنم، ولی از این کارت ممنونم.
ماروین عزیز، من خیلی پیرم که به سفر برم. من تو خونه می مونم، مغازه بقالی ام رو دارم
پس هیچ وقت از مرسدس استفاده نمی کنم. این ماشین خیلی تند تکون می خوره.
اما فکرت خوب بود ممنونم. ملوین عزیز ترینم، تو تنها پسری هستی که با فکر کوچیکت بعنوان هدیه ات منو خوشحال کردی

لینک کوتاه : https://avayebushehr.ir/?p=1213

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در آوای بوشهر منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.