محبوبه محسنی فرد
چرا پوپولیسم برای ما جامعه حاضر ارزشمند است؟ چرا جامعه ای که پر از علم و دانش است هنوز درگیر پوپولیسم است؟ آیا عوام گرایی نتیجه یک یا چند انسان لمپن است یا رابطه ای چندسویه با رسانه و مردم دارد؟
انتخابات مجلس امکانی برای بازگشت به عرصه اجتماعی است. هرکسی می تواند در این عرصه به سهم خود نقش آفرینی کند اما برخی بیش از آنچه لازم است خود را دخیل می کنند و سیاست شورش را در پیش می گیرند. این نوع سیاست موجب پدید آمدن یک پوپولیسم است که تلاش می کند جامعه ای را غرق در تفکرات سیب زمینی وار خود کند.
عوام گرایی نتیجه هیاهوی یک نفر فرد عامی نیست که به تنهایی جامعه ای را برهم بزند. حتی از فغان و فریاد یک جماعت صدنفره یا هزار نفره هم برنمی خیزد بلکه پوپولیسم خواهان همراهی اکثریت جامعه است. جامعه ای که مدام با آن در ارتباط تنگاتنگ باشد. همدیگر را نفی یا تایید کنند و به قولی مدام باید یکدیگر را به صورت مثبت و مستقیم یا منفی و غیرمستقیم رد یا پذیرش داشته باشند.
عوام گرایی سلطه رسانه ها بر جامعه نیست و غلط محض است اگر آن را نتیجه فضای مجازی و موبایل های انبوه بدانید. بلکه نتیجه یک همگرایی کاملا تعمدی برآمده از رسانه، لمپن ها و توده هاست. شورشی علیه آگاهی و نخبگان است. اعلام جنگ لمپن هاست در برابر هرگونه دانستن.
اما چگونه پوپولیسم ظهور می یابد و قدرت می گیرد؟
به عقیده نگارنده، عوام گرایی عنصری است که ذاتا به دنبال جلب توجه است. خواهان دیده شدن و نیازمند شناخته شدن است. به بیان شفاف تر محتاج جامعه هدفی است که هر آینه برایش هورا بکشد یا آن را هوو کند. لمپن ها هیچ انتهایی ندارند، هیچوقت متوقف نمی شوند، هرگز هوچی گری را در یک سطح حفظ نمی کنند بلکه آنقدر ادامه می دهند که واکنش جامعه هدفش را برانگیزند. یک لمپن در این ادبیات کاملا حرفه ای است و گام به گام جلو می رود، پله پله وقاحت را افزایش می دهد و بالاخره آستانه صبر جامعه را لبریز می کند و بدون شک اولین واکنشی که جامعه در برابر آن انجام دهد به بازتولید آن کمک کرده است.
لمپن ها هرگز انسان هایی کم خرد با تیپ های ژولیده نیستند بلکه افرادی آگاه هستند که برای کسب منفعت دست به هر کار غلطی می زنند. آنها ظاهری کاملا موجه دارند و ممکن است مدارک بالای دانشگاهی از فلان دانشگاه آزاد هم داشته باشند. قطعا برای این افراد فرقی نمی کند از دین، امام حسین (ع) و قرآن مایه می گذارند یا از آزادی و عدالت و ارزش های نوین سواستفاده کنند. برای آنها رسیدن به هدف هر وسیله ای را توجیه می کند.
عنصر دیگر در این بازی آگاهانه توده ها هستند. توده ها همیشه طرفدار لمپن ها نیستند و آن را به صورت مستقیم حمایت نمی کنند بلکه اتفاقا خیلی از مواقع علیه آن جبهه می گیرند. اما همین جبهه گرفتن هم تقویت آنهاست. چون دوست و دشمن برای یک لمپن که چیزی برای از دست دادن در بازی سیاست ندارد به یک معناست.
سیاست لمپن ها، سیاست شورش است. شورش علیه دانایی، علیه آگاهی و مقاومت علیه هرگونه درک و فهم صحیح! پس رسانه های جمعی و فضای مجازی با سرعتی که در انتقال پیام و قدرتی که در بزرگ نمایی دارند بهترین ابزار برای آنها هستند. اما اهمیت رسانه از یک ابزار بیشتر نیست و لمپن ها هم یک عامل تحریک گر هستند. این جامعه است که رسالت تاریخی دارد و می تواند خود را در برابر این ملغمه حماقت و سیاست و وقاحت ببازد یا از خود حراست کند.
کاندیدایی که محبوبیتی در بین مردم ندارند، جایگاه و پایگاه خود را از دست داده اند، برای بازگشت به جامعه راهی جز پوپولیسم ندارند. آنها همه ابزارها را در اختیار یک یا گروهی لمپن قرار می دهند و خود را پشت واژه های زیبایی همچون دینداری، آزادی، عدالت، حس قوم گرایی و… پنهان می کنند. این خطری است که ممکن است از بیخ گوش ما بگذرد یا در قلب مان بنشیند.