نماینده شیراز در ادامه دلایل لزوم احداث بیمارستان نفت در شیراز را هم بیان کرده و گفته: “ساخت بیمارستان ویژه کارکنان وزارت نفت را در شیراز با توجه به وجود پالایشگاهها و شرکتهای نفتی در جنوب کشور یکی از کارهای خوب و هوشمندانه وزارتخانه است و کارکنان این وزارتخانه به همراه خانوادههایشان جمعیت زیادی را در جنوب کشور تشکیل میدهند که نیاز به امکانات بیمارستانی برای این عزیزان کاملا محسوس بود.”
او همچنین پیشبینی کرده با امکانات خوبی که وزارت نفت دارد کار ساخت و تجهیز این بیمارستان به سرعت انجام شود.
به گزارش آوای بوشهر؛ این خبری است که در روزهای گذشته بر خروجی خبرگزاری های کشور نشسته است اما هر قدر این خبر برای مسئولان شیرازی دلچسب است برای مردم و کارکنان صنعت نفت در جنوب استان بوشهر دردناک است. دلایلش را در ادامه می نویسیم:
اول: اینکه بیمارستانی در شیراز احداث شود که بتواند خدماتی مطلوب به ذی نفعان دهد در ذات خود، امری شایسته و پسندیده است کما اینکه توسعه مراکز درمانی در کشور یکی از ضرورت های اساسی است و در این راستا، از هر اقدامی از سوی هر وزارت خانه ای استقبال کرد.
آنچه انتشار این خبر را برای بوشهری ها و جنوب استان بوشهر، تلخ و دردناک می کند یک بام و دو هوای نفتی هاست.
آقای وزیر نفت فقط و فقط یک دلیل قانع کننده ارائه کنند که احداث بیمارستان نفت در شیراز بر مبنای کدام محاسبه علمی، کارشناسی و منطقی است؟!
دوم: بی تردید مقایسه تعداد صنایع نفت و گاز و پتروشیمی مستقر در جنوب استان بوشهر با شهر شیراز و حتی استان فارس نشان می دهد که چه تصمیم عجولانه، غیرکارشناسی و شاید هم رانتی گرفته شده است!
استان فارس دارای یک پالایشگاه نفت واقع در کیلومتر ۲۲ جاده شیراز اصفهان و یک شرکت بهره برداری نفت و گاز زاگرس جنوبی است که شامل ۵ منطقه عملیاتی (نار و کنگان، آغار و دالان، پارسیان، سرخون و گشوی جنوبی، سروستان و سعادت آباد) است که بزرگترین و مهم ترین منطقه عملیاتی آن “نار و کنگان” است که در شهرستان جم استان بوشهر واقع است و در مجاورت عسلویه، “سرخون و گشوی” دیگر منطقه عملیاتی آن نیز در استان هرمزگان قرار دارد و ۳ منطقه عملیاتی دیگر در شهرستان سروستان و حوالی لامرد و فراشبند استان فارس قرار دارند.
به تعبیر ساده تر تنها پالایشگاه قابل اتکای نفتی در شهر شیراز همین پالایشگاه نفت شیراز است. این در حالی است که در جنوب استان بوشهر و نه حتی استان بوشهر، ۹ مجتمع گازی، ۱۴ پالایشگاه گاز، ۲۴ فاز پالایشگاهی و ۲۷ مجتمع پتروشی قرار دارد که اصلا قابل قیاس با استان فارس و شهر شیراز نیست.
سوم: به لحاظ جمعیت هم، کارکنان و خانواده ها نیز بخش اعظم کارکنان صنعت نفت و گاز و پتروشیمی بیش از ۳ دهه از عمر خود را در استان بوشهر و جنوب این استان سپری می کنند و بخش زیادی از خانواده های کارکنان صنعت نفت هم در شهرستان های جنوبی استان بوشهر ساکن هستند که به لحاظ جمعیتی موازنه بومی و مهاجر دستخوش تغییر شده و در شهرستانی چون جم به دلیل احداث شهرک های مسکونی گاز و پتروشیمی و سکونت بسیاری از کارکنان و خانواده، بیش از نیمی از جمعیت ۳۵ هزارنفری شهر جم را مهاجرین تشکیل می دهند که بعضا بیش از سه دهه در این شهر ساکن بوده اند و امروز جزئی از هویت اجتماعی جنوب شده اند.
چهارم: شاید گفته شود جمعی از کارکنان و خانواده های صنعت نفت در جنوب استان بوشهر ساکن شیراز و استان فارس هستند. جنوب استان بوشهر ده ها شرکت گازی و پتروشیمی را در خود جای داده و از سراسر کشور در جنوب استان بوشهر حضور دارند. از تهران و تبریز و اهواز و شیراز گرفته تا اصفهان و یزد و مشهد و رشت و … در صنعت نفت استان بوشهر اشتغال دارند و بخش اعظم خدمات درمانی شان را هم از همین استان دریافت می کنند.
پنجم: استان بوشهر در زیرساخت های درمانی از استان های محروم محسوب می شود؛ کافی است از کارکنان صنعت نفت در استان بوشهر بپرسید که وضعیت را چگونه می بینند و برای درمان های جدی و تکمیلی چه مصائبی را باید تحمل کنند.
بدیهی است اگر قرار باشد بر مبنای کار کارشناسی و اولویت سنجی و عدالت باوری زیرساخت درمانی مطلوبی احداث شود جنوب استان بوشهر و استان بوشهر، اولویت اول وزارت نفت خواهد بود مگر اینکه اولویت ها جور دیگری تعریف کنیم.
ششم: یکی از ضرورت های کشور در شرایط فعلی، کوچک کردن بدنه دولت است تا بتوان با کاهش هزینه ها، کسری بودجه کشور را به حداقل رساند و اعتبار بیشتری را صرف رفاه و آسایش مردم کرد. آقای وزیر نفت بفرمایند احداث بیمارستانی با هزینه هزاران میلیاردی در شهر شیراز که مستلزم پرداخت سالیانه صدها میلیارد تومان هزینه نگهداری و دستمزد و استخدام صدها نیروی کار در وزارت نفت و فربه تر کردن این وزارت خانه است با کدام معیارهای کارشناسی مطابقت دارد؟!
هفتم: شیراز یکی از قطب های درمانی کشور است و دسترسی شهروندان به درمان های مختلف به سهولت انجام می شود. بخش بزرگی از ترافیک شهری و ازدحام مراکز درمانی شیراز، ناشی از مراجعات درمانی از سایر نقاط جنوب کشور به این شهر است و عقل سلیم حکم می کند برای سهولت دسترسی مردم به خدمات درمانی در استان های همجوار، مراکز درمانی با کیفیت، ساخته شود تا هم ترافیک درمانی شیراز کاهش یابد و هم سطح دسترسی به درمان به عنوان یکی از ضرورت های عدالت اجتماعی، در سطح کشور ارتقا یابد.
هشتم: برخلاف نگاه نماینده شیراز، اقدام وزارت نفت در احداث بیمارستان اختصاصی در شیراز، نه تنها هوشمندانه نیست که مغایر با تمام موازین توزیع عادلانه رفاه و ثروت در کشور است و شاید دلیل هوشمندانه نبودن را هم خود نماینده مجلس به اشتباه! اعلام کرده اند: وجود شرکت ها و پالایشگاه های نفتی در جنوب”! خب اگر شرکت ها و پالایشگاه ها در جنوب است و به ویژه بوشهر و جنوب بوشهر، چرا باید در شیراز بیمارستان نفت بسازیم؟ بیش از سه دهه است که ساکنان استان بوشهر و به ویژه جنوب این استان با تمام مصایب صنعت نفت سوخته اند و ساخته اند. حق مردم نجیب عسلویه، کنگان، جم و دیر نیست که چنین مظلومانه در زیر فلرهای گازی، از خدمات درمانی مطلوب بی بهره باشند و ۳۰۰ کیلومتر آنسوتر، جشن احداث بیمارستان نفت بگیرند! از دهان “نخورده” می گیرید و به “خورده” می دهید؟!
نهم؛ در جنوب استان بوشهر، ۴ بیمارستان وجود دارد؛ بیمارستان “کنگان” که زیر مجموعه وزارت بهداشت و بیمارستان محوری و معین جنوب استان بوشهر و صنعت نفت است اما در تامین نیازهای اولیه هم با چالش مواجه است.
این بیمارستان به شدت نیازمند اعتباری مناسب برای توسعه، تجهیز و تامین نیروی انسانی و متخصص است. بیمارستان تامین اجتماعی “عسلویه” که خدمات حداقلی را ارائه می کند و به شدت نیازمند بیمارستانی در تراز خدمات دهی به مجموعه بزرگ صنعت در عسلویه است.
بیمارستان “دیر” که زیرمجموعه وزارت بهداشت است اما آن هم مانند بیمارستان عسلویه، شرایط مطلوبی در خدمات دهی ندارد. و بیمارستان توحید جم که وابسته به وزارت نفت است و عمری بیش از ۳ دهه دارد متولی ارائه خدمات بهداشتی و درمانی به کارکنان و خانواده های صنعت نفت و سایر شهروندان است که طی سه دهه گذشته به دلیل عدم نگاه استراتژیک به این بیمارستان و توسعه زیرساخت ها، توان ارائه خدمات کافی و مطلوب به مراجعان را ندارد و تعداد زیادی از کارکنان و خانواده های صنعت نفت به اجبار ناچارند برای درمان های جدی و تکمیلی به شهرهای بزرگتر از جمله شیراز مراجعه کنند! در شرایطی که قرار است بیمارستان صنعت نفت در شیراز احداث شود آنهم به تعبیر نماینده این شهر، “با سرعت”، توسعه بیمارستان صنعت نفت در قطب انرژی و اقتصاد ایران ۵ سال است برای توسعه بخش هایی چون زایشگاه و اورژانس و … معطل اعتبار است و هنوز که هنوز است پروژه توسعه، به سرانجام نرسیده و وزارت نفتی که در شیراز، قرار است “با سرعت” بیمارستان بسازد، در جم، لاکپشتی حرکت می کند.
یا پروژه را متوقف می کنند که وزارت نفت را چه به بیمارستان و خدمات درمانی در زیر فلرها!، یا اعتبار نمی رسد و پروژه می خوابد! دهم؛ جنوب استان بوشهر قطب انرژی و اقتصاد کشور است.
بخش بزرگی از کارکنان صنعت، خانواده ها و تمامی مردم، متاثر از مزایا و معایب صنعت بزرگ نفت و گاز و پتروشیمی هستند. انتشار خبر احداث بیمارستان نفت در شیراز، نگرانی ها از بی توجهی بیشتر وزارت نفت به درمان و توسعه زیرساخت های مراکز درمانی جنوب استان بوشهر را بیشتر کرده است.
از فردا هر درخواستی برای توسعه بیمارستان نفت در جم، احداث بیمارستان در عسلویه، حمایت از بیمارستان های کنگان و دیر، ارجاع شود به هزینه های ساخت و نگهداری احداث بیمارستان در تراز وزارت نفت در شیراز! به یکباره هم اعلام کنند چه کاری است هزینه بیهوده درمان در جنوب استان بوشهر؟!
کاش مسئولان استان بوشهر هم به تبعات چنین اتفاقی در استان همجوار می اندیشیدند و ورود می کردند! وزارت نفت بیلزن است اول مزرعه ی خودش را بیل بزند؛ توسعه و ارتقای خدمات بیمارستان توحید جم، حمایت از بیمارستان کنگان برای ارتقای رتبه در سطح قطب انرژی کشور، احداث بیمارستانی ویژه در عسلویه، حمایت از توسعه و ارتقای بیمارستان “دیر” …