پدر خانواده فوت می کند. داغداران پدر از دست داده ، حالا باید خود را در آماده باش کامل با وضعیت بحرانی تصور کنند. غم مرگ پدر از یک سو و دغدغه ی هزینه های کفن و دفن و ختم و سه و هفته و چهل و سال هم از سوی دیگر،چنان وضعیت اسفناکی را رقم می زند که بی گمان قلب هر انسان با وجدانی را آزرده می سازد. تازه این اول ماجراست. قسمت زشت و خنده دار ماجرا اینجاست که در بحبوحه ی مصیبت و تدارک شام و نهار حاضران، عده ای که معمولا قشر خود شیفته ی جامعه محسوب می شوند به دلایل مختلف غذای عمومی مراسم را نپذیرفته و داغداران می بایست تنوع غذایی خود را به حدی برسانند که به احدی از بزرگواران اجحافی نشود. این جماعت گویی وارد هتل ۶ ستاره شده اند و به گارسون دستور سرو غذا می دهند.
برنج رژیمی ، خورشت رژیمی ، ماهی بدون روغن، مرغ رژیمی ، کباب مخصوص، سفارشات قبل و بعد از غذا،چای و قلیان و … از مواردی است که داغداران می بایست در کنار سایر مصیبت های خود، به جان بخرند. آخر الامر ایتام و داغداران می مانند با کوله باری از هزینه های مراسم… از کمک ها هم معمولا خبری نیست اگر هم باشد آن قدر ناچیز است که کفاف درصدی از هزینه ها را هم نمی کند.
در بسیاری از شهرهای کشور، مراسم عزا با پخش خرما و قرائت فاتحه در مساجد محل برگزار می گردد و مردم هم در این گونه مواقع نهایت همدردی، البته فراتر از فاتحه و گریه را ابراز می کنند.
وضعیت در عروسی ها بسیار دردناک تر است. شاید شما هم شنیده باشید که می گویند شب عروسی تنها کسی که غمگین است داماد است. واقعا چرا ؟ خرید عروسی ، آرایشگاه و لباس عروس ، گروه موزیک و فیلمبرداری، تدارک غذا آنهم با کیفیت اعلا و دهها مورد دیگر که داماد را در شب شادمانی اش به بدهکاری تمام عیار تبدیل می کند، همه و همه فقط برای یک شب .
روند هزینه ای و گیرو بندهای قبل و بعد از عروسی، چنان جوانان را به هراس انداخته که بعضا شاهد حذف مراسم به یاد ماندنی عروسی در شهرستان هستیم.البته در شرایط کنونی سفر به کره ی ماه هم هزینه اش کمتر از برگزاری یک عروسی است. این در حالی است که از دیدگاه دین، ولیمه دادن امری ستودنی در ازدواج و مایه ی خیر و برکت زندگی می باشد. با این وجود رفتارهای “من درآوردی” در ازدواج ها باعث شده تا میل جوانان به ازدواج و عروسی روز به روز کمتر گردد.
در بسیاری از شهرهای کشور رسمی نانوشته بر کاغذ، وجود دارد که بی گمان می تواند در صورت اجرا در شهرستان ، راهگشای بسیاری از مشکلات پس از عروسی ها باشد ؛ هر خانواده که به عروسی فردی دعوت می شود، بسته به توان مالی خود، مبلغی را به عنوان هدیه با خود می آورد. خانواده عروس و داماد نیز، اسامی اهداکنندگان و میزان هدیه را یادداشت و در مراسم عروسی فرزندان آنان یا خود آنان، هدیه را با کمی افزایش برمی گردانند. در این شرایط معمولا چندین میلیون در شب عروسی جمع می گردد که می تواند پشتوانه ای برای هزینه های گزاف عروسی و حتی پس از ان باشد. متاسفانه این سنت پسندیده در شهرستان وجود ندارد و به نظر می رسد فرهنگ سازی برای ترویج آن از الزامات شهرستان باشد.
در هر حال؛ امید است که جوانان تحصیلکرده و فهیم شهرستان بتوانند فصلی نو در فرهنگ مراسمات عزا و عروسی باز کنند تا دیگر شاهد چنین صحنه های دلخراشی نباشیم. بی شک هیچ عقل سلیمی بدهکاری ان چنانی یک انسان را پس از مراسم عروسی و عزا قبول نمی کند و جوانان شهرستان می بایست خود را از قید و بندهای بی اساس و پوچ “من درآوردی” در مراسمات رها ساخته و برای آسان تر شدن ازدواج ها و دوبرابر نشدن مصیبت ها تلاش کنند.