این مراسم یکی از بی نظیر ترین همایشهای تجلیل از خانواده شهداء بود . برای اولین بار وقتی وارد فضای معنوی یادمان شدم متوجه شدم که جایگاهی برای خانواده شهداء مشخص شده که در هیچ کدام از یادواره های شهرستان چنین چیزی ندیدم . آفرین بر مدیریت و برنامه ریزی این جوانانی که اکنون با ولایت پیمان بسته و راه شهداء را ادامه می دهند .
دبیر این همایش برادر شهید دانیال بود و همه کسانی که با ایشان همراه شده بودند تا به همه بگویند اگر زمان جنگ نبودیم ، اکنون با پیروی از وصیت نامه شهداء در خط ولایتیم و برای این سرزمین و مهین اسلامی از هیچ کوششی فرو گذار نمی کنیم .
فرزاد جمشیدی مجری توانمند صدا و سیما آمده بود تا با اجرای خوب و بیاد ماندنی اش بار دیگر یاد شهداء را با عصاره ادبیات پیوند بزند و در دل همشهریان این شهداء غوغایی به پا کند . آری فضای یادمان چیدمانی از چفیه ، سنگر ساده و بی ریا ، کلاه آهنی و فانوسهایی که هنوز در دل ما جوانان سوسو می زند و می گویند ، افرین بر رشادت این شهداء کم سن و سال که امام را تنها نگداشتند .
این مراسم با حضور همه اقشار مختلف شهر جم و با حضور یکی از یادگارهای دوران جبهه و جنگ ( سردار محمد باقر عباسی ) و کلی رزمنده و جانباز پایگاه ابوذر عفاری چه عاشقانه برگزار شد . سردار عباسی که بهترین دوران زندگیش در اسارت بوده با گفتن خاطراتی دلها را روانه شبهای عملیات کرد . اکنون رزمندگان جبهه و جنگ آمده بودند تا با تمثال مبارک شهداء که زینت بخش این محفل بود پیمانی دوباره ببندند.
خیلی از کسانی که در این محفل باشکوه حضور پیدا کردند با شهداء سخن می گفتند : آن شب همه اعضای خانواده های هفت شهید پایگاه آمده بودند ، همه کسانی که خاطرات زیبایی با این شهداء داشتند .ورودی مصلی با تمثال مبارک شهید علمداری ، شهید رهبر ، شهید دانیال ، شهید اجرایی ، شهید فکری ، شهید بان و شهیئ فکری مثل ماه نورافشانی می کردند . هرکدام از همشهری های این شهداء قصه ای داشتند از بوی اخلاص و محبت و دلدادگی . آری آنان با خدا معامله کردند . عشقبازی در حریم یار کردند . و اینک امشب هفت شهید هفت ماه درخشان در هفت آسمان لاجوردی شده اند . من به خود بالیدم و افتخار که دعوت شده ام در همایش بزرگداشت این عاشقان امام .