در چنین شرایطی گروه کارگری ایلنا لازم دید با مقایسهٔ دستمزد دریافتی کارگران در سال آتی و هزینهٔ «خوراک حداقلی» یک خانوار ۴ نفره، تصویری از زندگی کارگران در سال آینده (حتی در صورت تثبیت تورم) در مقابل چشم مردم و مسئولان قرار دهد.
با نان و پنیر چطور میگذرد؟
«نان و پنیر»، خوراکی حداقلی و از سادهترین وعدههای غذایی محسوب میشود. اگر یک خانوار ۴ نفره بخواهند وارد یک دوره ریاضت اقتصادی شوند و یک ماه تمام در هر ۳ وعدهٔ غذایی، تنها نان و پنیر بخورند با این فرض که به صورت روزانه ۶ عدد نان سنگگ و یک بسته پنیر سفید مصرف شود، باید بالغ بر ۲۳۴ هزار تومان هزینه کنند.
قیمت یک بسته پنیر سفید در بازار در کمترین حالت ۴۲۰۰ تومان است و تهیهٔ هر عدد نان سنگک ۶۰۰ تومان هزینه بر میدارد بنابراین هر روز برای سه وعده غذای یک خانوار چهار نفره (متوسط خانوار طبق قانون کار) ۷۸۰۰ تومان خرج میشود. این مبلغ در یک ماه به ۲۳۴ هزار تومان میرسد که تقریبا نصف حقوق دریافتی کارگران است.
این در حالی است که اخیرا یکی از روسای سه تشکل کارگری کشور از آمار ۵۷ درصدی کارگرانی که با حقوق کمتر از مصوبهٔ شورای عالی کار مشغول به کارند خبر داده است. شاید اگر چنین آماری به مسئولان ارائه شود در مورد مزایای «نان و پنیر» به عنوان یک وعدهٔ غذایی سالم سخنرانی کنند.
با املت چطور؟
حال بیایید فرض کنیم یک خانوار ۴ نفری بخواهند در تمام ماه، تنها «گوجه و تخم مرغ» یا اصطلاحا همان «املت گوجه» بخورند. با این فرض که به صورت روزانه یک کیلو گوجه فرنگی و ۱۲ عدد تخم مرغ (هر وعده ۴ عدد تخم مرغ – به ازای هر نفر یک عدد) مصرف شود.
هر شانه تخم مرغ به طور متوسط ۷ هزار تومان است، بنابراین قیمت یک عدد تخم مرغ نزدیک به ۲۵۰ تومان و قیمت ۱۲ عدد تخم مرغ ۴ هزار تومان میشود. همچنین یک کیلو گوجه فرنگی را میتوان با قیمتی معادل ۱۷۰۰ تومان در بازار تهیه کرد. بنابراین هزینهٔ یک ماه مصرف کردن «املت گوجه» برای یک خانوار ایرانی ۱۴۱ هزار تومان هزینه بر میدارد.
با برنج سفید…؟
شاید کارگری تصمیم بگیرد برای خانوادهاش زندگی «شاهانه» راه بیندازد و در تمام وعدههای غذایی «برنج خالی» مصرف کنند. در این صورت او باید بیش از نصف حقوق دریافتی خود را هزینه کند. یک خانوار ۴ نفره به طور میانگین ۲۰ کیلو برنج در ماه مصرف میکند و اگر بخواهد هر ۳ وعدهٔ غذایی خود را با «برنج خالی» سر کند این میزان به ۵۰ کیلو در ماه میرسد.
قیمت هر کیلو برنج آن هم از نوع نامرغوب و بیکیفیت حداقل ۵ هزار تومان است، بنابراین هزینهٔ تهیهٔ «خوراک شاهانه» برای یک خانوار ۴ نفره در ماه به ۲۵۰ هزار تومان میرسد.
توقفگاه لبخند
میتوان این بازی را ادامه داد. میتوان این لیست را کاملتر کرد. میتوان به هزینهٔ خوراک حداقلی، هزینههای مهم دیگری همچون مسکن، پوشاک، تحصیل، بهداشت و… را اضافه کرد تا به نتایج تاسف باری رسید. میتوان شورش را درآورد. مثلا با مثله کردن رقم حداقل دستمزد (که شامل ۸۰ درصد کارگران قرارداد موقت کشور میشود) و تقسیم آن در سایر هزینههای جاری زندگی، به ارقام مضحکی رسید و «دم عیدی» موجبات شادی و سرور را برای کاربران فراهم کرد.
اما حقیقتی که کارگران در سال گذشته با نوسانات دیوانهوار بازار ارز و طلا تجربه کردند، و آنچه با دستمزد ۴۸۷ هزار تومانی و تورم لگام گسیخته به طور حتم در سال آینده تجربه خواهند کرد لبخند را بر صورت میخشکاند. این بازی را همین جا تمام میکنیم.