• امروز : پنج شنبه - ۲۲ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : 11 - جماد ثاني - 1446
  • برابر با : Thursday - 12 December - 2024
9

سایه سنگین تکدی گری بر پیکره شهر جم

  • کد خبر : 4025
  • 04 آبان 1396 - 14:12

آوای جم- شیرین مهدی پور: یکی از آسیب‌ها و مسائل موردتوجه هر جامعه پدیده تکدی‌گری و گداصفتی است که با ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی هر جامعه‌ای در ارتباط است؛ در این میان چنین پدیده‌ای در شهرها از معضلات گریبان بوده که با شیوه‌های گوناگون و با سوءاستفاده از احساسات و عواطف انسانی، سعی در کسب […]

آوای جم- شیرین مهدی پور: یکی از آسیب‌ها و مسائل موردتوجه هر جامعه پدیده تکدی‌گری و گداصفتی است که با ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی هر جامعه‌ای در ارتباط است؛ در این میان چنین پدیده‌ای در شهرها از معضلات گریبان بوده که با شیوه‌های گوناگون و با سوءاستفاده از احساسات و عواطف انسانی، سعی در کسب منافع شخصی دارند که درنهایت با ذلّت و خواری و نمایش اعضای ازکارافتاده، معلول، زخمی، بدشکل و … در گوشه و کنار شهرها و حتی روستاهای کشور پدیدار می‌شوند.

چند سالی می‌شود در خیابان‌های شهر جم هرکجا که نگاه می کنی مردان وزنان و کودکانی را می‌بینی  که برای گرفتن پول از رهگذران و خودروهای متوقف‌شده کنار خیابان همه تلاششان را برای جلب‌توجه و سوءاستفاده از احساسات مردم می‌کنند. در میان آنها پاکستانی و افغانی و ایرانی به چشم می‌خورد و بیشتر کودکان ۷ الی ۱۲ ساله هستند.

ملتمسانه کنار شیشه اتومبیلم ایستاد و دعاهایی را که در دست داشت به‌طرفم دراز کرد و شروع به التماس کرد، تا اسمش را پرسیدم زبان به گلایه گشود: اسمم مهرداد است و ۱۲ سال دارم اهل یکی از شهرهای استان همجوار هستم که با خانواده‌ام به اینجا مهاجرت کرده‌ایم پدرم ضایعات جمع می‌کند و من ۵ خواهر و برادران دیگرم برای گذران زندگی مجبوریم گدایی کنیم دوست دارم درس بخوانم ولی امکانش را ندارم

وقتی از محل زندگی آنها  سؤال کردم گفت: در روستای نزدیک جم خانه‌ای داریم که از نعمت آب بی بهره است. مهرداد دستش را به سمت زنی که با چادر صورت خود را پوشانده بود و کنار داروخانه نزدیک اتومبیل نشسته بود می‌گیرد و می‌گوید: خواهربزرگترم آنجاست و آن کودکان کم سن و سال‌تر از من، خواهرو برادران کوچکترم هستند. ازاتومبیل پیاده می‌شوم و با مهرداد به نزد خواهرش می‌رویم، کنارش می‌نشینم! در حالی که کیفم را به بهانه کمک کردن باز می‌کنم سر صحبت را باز می‌کنم، او نیز حرفهای مهرداد را تکرار می‌کند. می‌پرسم: چرا به بهزیستی و کمیته امداد مراجعه نمی‌کنی؟ چند بار رفتم ولی نتیجه‌ای نگرفتم!

در بین متکدیان شهر جم کودکانی هستند نه  از سر اختیار بلکه به‌اجبار یا از طریق خانواده یا از کانال اشخاصی مجبور به این کار می‌شوند.

بزرگ‌ترین حسرت آنها رفتن به مدرسه می‌باشد، درس خواندن و پوشیدن لباس مدرسه رؤیایی ناتمام برای این فرزندان است، اگر کمکی به آنها شود شاید فردا افرادی مفیدی برای جامعه خود باشند.

اینکه باید چگونه با این قشر رفتار کرد هوشیار کارشناس مددکاری اجتماعی در این زمینه می‌گوید: یک سوی این ماجرا فرد متکدی و سوی دیگر افراد مساعدت کننده او هستند و در نتیجه تا زمانی که بین دو طرف این پدیده توازن و ارتباط متقابل بین عرضه نیاز از سوی متکدی و اجابت درخواست از سوی مردم وجود داشته باشد، پدیده تکدی‌گری نیز وجود دارد در حالی که مردم می‌توانند به‌جای کمک مستقیم و بدون اصول و ضابطه به فرد نیازمند، وی را از طریق منطقی و عقلانی یاری دهند.

یکی دیگر از روش‌های که می‌توانیم استفاده کنیم عدم پرداخت وجه نقد می‌باشد بجای آن   مواد غذایی، میوه، لباس و … به آنها بدهیم از این روش می توان متکدیان واقعی را از کسانی که از این روش سو ء استفاده می کنند شناسایی کرد.

لینک کوتاه : https://avayebushehr.ir/?p=4025

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 1در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۱
  1. سپاس
    مطلب خوبی بود.
    در بین سازمان های مردم نهاد و اقدامات ارگان های حامی نیازمندان تا بحال چیزی از کمک به کودکان کار نشنیده ایم.
    امیدوارم در این مورد کاری صورت بگیرد.
    برخی سازمان های خیریه می توانند صرفا تمرکز خود را روی موضوع کودکان کار بگذارند.
    این کودکان هم آینده خود و هم جامعه را خراب می کنند

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در آوای بوشهر منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.