• امروز : جمعه - ۷ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : 18 - شوال - 1445
  • برابر با : Friday - 26 April - 2024
6

نقد یک نعمت است ، نقد باید منصفانه باشد

  • کد خبر : 853
  • 12 دی 1390 - 6:04

به نقل از سایت استان نیوز « مقاله ای از طرف آقای عابدین زاده در مورد نقد درج شده بود که مطالعه آن خالی از لطف نیست »

جهان بشر همیشه آبستن تحولات و حوادث بی شماری بوده و خواهد بود و هر کس با توجه به نوع نگاه و دیدگاه خویش دریافت های متنوع و متفاوتی از اطرف خود دارد.

ما آن چیزی را بهتر می توانیم بفهمیم که ضد آن را فهمیده باشیم، خوبی زمانی برای ما قابل تشخیص و فهم است که بدی را درک کرده باشیم.

در حوزه نظریه ها، اگر از نظریات دیگران بی خبر بمانیم، از فهم عمیق همان نظریه خود نیز محروم خواهیم شد.

 

به نقل از سایت استان نیوز « مقاله ای از طرف آقای عابدین زاده در مورد نقد درج شده بود که مطالعه آن خالی از لطف نیست »

جهان بشر همیشه آبستن تحولات و حوادث بی شماری بوده و خواهد بود و هر کس با توجه به نوع نگاه و دیدگاه خویش دریافت های متنوع و متفاوتی از اطرف خود دارد.

ما آن چیزی را بهتر می توانیم بفهمیم که ضد آن را فهمیده باشیم، خوبی زمانی برای ما قابل تشخیص و فهم است که بدی را درک کرده باشیم.

در حوزه نظریه ها، اگر از نظریات دیگران بی خبر بمانیم، از فهم عمیق همان نظریه خود نیز محروم خواهیم شد.

 

 

با این مقدمه به این نکته می رسیم که جامعه با تعریف و تمجید بدون نقد و انتقاد نمی تواند توسعه یابد و در چنین فضایی شعاع دید و بینش ما نیز در سیطره افکار و اندیشه ها کم خواهد شد و بالعکس.

اهمیت نقد در جامعه بدیهی به نظر می آید و بحث کردن در خصوص آن از ذکر واضحات است اما شاید هنوز این مطلب جا نیافتاده و به همین دلیل مجبور به ذکر مجدد آن هستیم.

در این خصوص باید ذکر کرد به جز معصومین، هیچ فرد یا نهادی مصون از خطا نیست و اگر کسی هم دچار اشتباه شود امری است کاملاً طبیعی.

ما آدم‌ها در طول زندگی خود و در زمینه های مختلفی که حضور داشته و داریم، بارها به خطا رفته ایم و اگر هم نرفته ایم هیچ ضمانتی نیست که در آینده به خطا نخواهیم رفت.

لذا هر نهاد و سازمانی هم به علت اینکه توسط ما آدم‌های جایزالخطا و ممکن الخطا بوجود آمده و در نهایت اداره می‌شود، پر است از خطا و این کاملا عادی و طبیعی است.

“غیر عادی” جایی است که صاحبان اشتباه‌های طبیعی، نپذیرند که مثلاً در فلان جا به خطا رفته‌اند و بر روی نقایص موجود، پرده‌ای از بی‌خبری و غفلت بیاندازند.

کارکرد و عملکرد هر سیستم هرچند هم درست و به جا باشد زمانی عیار آن عیان خواهد شد که در معرض بحث و نقد کارشناسی شده و علمی قرار گیرد تا بتواند در مسیر رشد و تعالی و توسعه پایدار قرار گیرد.

لاجرم در این سیستم و نهاد لازمه پیشرفت این است که تمام اعضای آن در مرحله اول با فرهنگ درست پرسش و پرسشگری آشنا شوند و از سوی دیگر متولیان حاکم بر جامعه باید شرایط و بستر لازم برای این ساز و کار را در ارتباط با مردم و رسانه ها فراهم نمایند.

با نگاهی اجمالی به جامعه شناختی “آستانه تحمل” در مدیران، متولیان دولتی و خصوصی و با یک مقایسه تطبیقی فرد بیمار و پزشک معالج، جامعه و پزشک جامعه (جامعه شناس) و همچنین نقش صاحب نظران علوم انسانی بالاخص قشر رسانه که وظیفه بس سترگی بر عهده دارند به تشابهات نزدیک و کلیدی می رسیم.

وجه مشترک هر دو (‌پزشک و جامعه شناس) کشف عیب و ارائه درمان است حال اختیار در درمان به خود شخص بیمار، جامعه بیمار، نهاد بیمار و … بر می گردد.

پزشکان زمانی که خود را آماده پرداختن به حرفه پزشکی می بینند با ایمانی کامل و اعتقادی تمام به آفریننده جهان هستی و کتاب آسمانی خود سوگند یاد می کنند تا قداست و حرمت طبابت و تندرستی و سلامت بیماران و دردمندان را بر هر چیز برتر بدانند و در برابر فریب مقام، ثروت و هوس از جاده صلاح و پاکدامنی انحراف نجویند و …. آنها با تعهد قلبی و با تشخیص دقیق و درست بیماری شخص، نسبت به نوع درمان بیماران، خود را موظف می دانند.

هر چند واقعیت های موجود ( نوع بیماری شخص) خوشایند بیمار نباشد و شنیدن این واقعیت( بیماری موجود) برای شخص مراجعه کننده و مریض بسیار بسیار سخت و غیرقابل تحمل باشد ولی این حقیقتی است که وجود دارد و اگر بیمار بر آن نباشد که به درمان درد و بیماری خویش بپردازد و این حقیقت تلخ را نپذیرد به زودی ممکن است حیات خویش را دچار نقصان و مفلوج نماید و شاید از بین ببرد.

هر چند این شخص مریض از ظاهری آراسته و زیبا برخوردار باشد ولی دچار بیماری است و وظیفه پزشک مداحی و ” به به و چه چه گفتن” به ظاهر او نیست بلکه وظیفه اش مطرح کردن بیماری و آگاهی دادن از خطرات آن است.

اینها را گفتم تا رابطه بین شخص بیمار و جامعه بیمار را ملموس تر نمایم. جامعه به مثابه فرد و جامعه شناس، روزنامه نگار و صاحب نظران علوم اجتماعی و انسانی و … نیز به مثابه پزشکان جامعه اند.

با این تفاوت که نوع مراجعه کنندگان آنها کاملا متفاوت اند. مراجعه کنندگان پزشکان کسانی هستند که حاضرند هزینه های هنگفتی را بپردازند تا بیماری آنان درمان شود درحالی که مراجعه کنندگان جامعه شناسان، سازمان ها و نهادهای دولتی، خصوصی و متولیان حکومت ها هستند که معمولاً مایل نیستند درد و درمان خود را بشنوند یا تحمل شنوایی آنان تنها در حدودی است که ماندگاری آن ها را در آن جایگاه مخدوش نسازد و به نقدی فراگیر در جامعه نیانجامد.

از این رو به هیچ وجه نظر کارشناسی یک جامعه شناس را به عنوان نقد مخالف برنمی تابد و نمی پسندد و همین باعث مشکلات زیادی در زندگی حرفه ای جامعه شناس، خبرنگار و ژورنالیسم خواهد شد.

بهترین راه عملی برای این قشر بالاخص قشرجوان که پهنه وسیعی از بدنه اصلی جامعه امروزی را می سازد، آگاهانه و ناآگاهانه این است که به مصداق مثل معروف ” سری که درد نمی کند دستمال نمی بندند” خود را در معرض انتقاد و دشمنی مسئولین جامعه قرار ندهند و با یک تجدید نظر در تعریف هدف خود را با توجه به مصالح اصحاب قدرت در جامعه محدود به توصیف محض داده ها کند و از سیاست بپرهیزد.

حال جای سوال است که آیا می توان مسائل و مشکلات جامعه خود را زیاد جدی نگرفت و با تسامح از کنار آنها گذشت.

البته شاید افرادی باشند که بنا به دلایلی که شاید هم به زعم خود قابل توجیه باشد براحتی از کنار مسائل و مشکلاتی جامعه خویش بگذرند و منافع فردی خود را به منافع گروهی و جامعه ترجیح دهند.

اما از آن طرف افرادی نیز هستند که اتهام را با دل و جان می پذیرند ولی راه انتقاد را پیش می گیرند و منافع گروهی و کشور را بر خواسته های فردی ترجیح می دهند.

فطرت چنین افرادی کمال جوی و کمال خواه است و در تقابل با عیب ها و نقص ها، سیگنال های هشدار دهنده عقل را وادار به وارد شدن می کند.

لازم می دانم در ادامه این مطلب به چند نکته ای در خصوص فرهنگ نقد پذیری اشاره ای داشته باشم.

به زعم نگارنده متولیان و مدیران و کسانی که در تصمیم گیری های حیاتی جامعه نقش دارند باید به بار ارزشی فرهنگ نقدپذیری در جامعه واقف باشند، چرا که جرات شنیدن عیب و ایراد، شهامت و خلوص نیت می خواهد و به مانند تمام حسنات دیگر نیاز به تمرین دارد، بنابراین بار و ظرفیت ارزشی آن بیشتر از خود نقد است.

 

البته خود نقد نیز (به معنای صحیح آن) جزئی بزرگ از امر به معروف و نهی از منکر است. برای آن که به این ظرفیت دست یابیم ، بهتر است به رویکرد های سازنده و اثرگذار در فرایند فرهنگ نقد پذیری توجه جدی داشته باشیم.

باز اندیشی، نوگرایی و زدودن گرد قرائت های سنتی و متحجر، از شمار رویکردهایی است که می تواند ظرفیت فرهنگ نقد پذیری را در وجود ما گسترش دهد.

در فرهنگ نقد پذیری، متولیان و مسئولان باید سعه صدر داشته باشند و نقد را یک نعمت سازنده جهت راهکارهای اجرایی روزانه بدانند نه اینکه با نگاه تخریب به آن نظر کنند ( البته نقد نیز باید منصفانه باشد) بی تردید، داشتن روحیه ی فرهنگ نقد پذیری، یکی از ظرفیت های ویژه، برای داده های مورد نقد انگاشته می شود.

هنگامی که کنشی انجام می دهیم، به صورت منطقی انتظار داریم که دیگران ایراد کار ما را بگویند، چرا که در مرحله اول عیب و ایراد کار مهم است تا تعریف و تمجید.

و در مواردی که نقد سازنده و مفید واقع شود و خطاها دیده و ارائه راهکار داده شود، باید از چنین منتقدانی که این گونه ما را مورد مهر و لطف خویش قرار می دهند و به گونه ای به صورت رایگان به ما مشاوره می دهند استقبال کنیم.

 

لینک کوتاه : https://avayebushehr.ir/?p=853

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در آوای بوشهر منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.