یزدان شهید زاده
بازی جذابی است، عین یک معادله چند مجهولی که یک سوی آن پول نفت وطرف دیگر آن ماندن در قدرت نشسته باشد و این بازی پر است از مولفه و متغیرهایی که برای افزایش طول عمر کرسی ریاست باید توازن قدرت مراعات کند. جذابیت این بازی تنها برای انسان هایست که بازیگرند و حسرت و رنجش برای مردمی که از دور نظارگر.
ریاضی و فلسفه نمیبافم که با مهندسی کلمات بازی کنم. قصه، همان نوشتههای کذایی من است درباره سرنوشت فوتبال در جم، که جم هم مثل بوشهر و بوشهر هم مثل ایران مستاصل است از دست حلقه آدم هایی که شغل شان شده طاق زدن آروزی مردم با صندلی ریاست.
وقتی چراغ به دست اطراف تیم محبوبم، پارس جنوبی جم نگاه می کنم این تیم به مثابه یک قربانی است که هر یک چاقو به دست او را به گروگان گرفته اند که مبادا صندلی از زیر پایشان بلغزد! بگذراید مصداقی تر به شرایط این تیم بپردازیم؛
بعد از مدیرانی که یکی دو ساله به مسند مدیرعاملی منطقه ویژه اقتصادی پارس نشسته اند، بیش از چهارسال است که سخاوت اسدی مدیرعامل این سازمان بوده، کسی که برای ماندن در صندلی خود بلد است چگونه کرسی های سازمان خود را به چه کسانی بفروشد!
به شرایط تیم پارس جنوبی جم در این چهارسال نگاه کنید. در سالهای گذشته کدام حرکت رو به جلو باشگاه پارس جنوبی جم در ذهن هوادران این تیم نقش بسته است که هوادران فوتبال سخاوت اسدی را تحسین کنند!
در عمر چهار ساله مدیرعاملی ایشان به عنوان مالک اصلی باشگاه پارس جنوبی جم نه تنها که هیچ زیرساخت ورزشی اعم از زمین، ساختمان و… به نام تیم پارس جنوبی اضافه نشده که ایشان برای ماندن در قدرت نیز همنوا با شیخ مجلس نشین شد و کرسی های مدیریت سازمانش را به حراج گذاشت و با سپردن کرسی های این سازمان به مدیران کوتوله، حتی با پول های سرشار نفت هم نتوانست به موفقیتی چشم گیر دست پیدا کند، سخاوت مندی او با پول نفت فقط به ساختن حلقه ایی از آدم هایی کمک کرد که امروز بجای برچسب زدن یک مدیر لایق باید به او بگویم، بازیگر قهار!
اگر برای بریز و بپاش باشد، اقتصاد دولتی با پول نفت هیچ کجا و هیچ وقت کم نمی آورد و تنها در همین شروع فصل فوتبالی به واسطه تکیه سخاوت اسدی به مدیران غیرفوتبالی و هم سرسپردگی او با مدیران بالادستی نفت و سپردن مدیریت این تیم به آدم های غیر فوتبالی بخش زیادی از سرمایه این باشگاه و بیت المال هدر رفته است، بازیکنان جوان و با کیفیتی که از قردادهای آنان هنوز یکی دوسالی مانده بود سر از تیم های لیگ برتری در آورده اند!
بخش اعظمی از هزینه های چند ده میلیاردی باشگاه پارس جنوبی بجای اینکه صرف ساخت کمپ و ایجاد زیرساخت در جم شود، به حساب کمپ های تمرینی پایتخت واریز شده!
و سرمایه اجتماعی و معنوی تیمی که مردم هستند و منطقه ویژه به عنوان مالک حقوقی آن باید پاسخگو باشد که چرا سکوهای ورزشگاه رونق گذشته ندارد، مدیریت منطقه ویژه پارس بهتر از من هوادار فوتبال می داند که چون مردم از حلقه های تصمیم گیر این سازمان امیدی ندارد رمقی هم برای رفتن به ورزشگاه ندارند! هوادران فوتبال در جم می دانند در میان بازی سخاوت مندانه ایی که با پول نفت میان وکیل و مدیران نفتی شکل گرفته عایدی نخواهند داشت!
ایری مدیرعامل می شود تا جای افشار را در تهران تنگ نکند و صندلی افشار به یغما نرود! سخاوت صندلی را تعارف شیخ مجلس نشین می کند تا دل شیخ بدست آورد بماند و مدیرمنابع انسانی که ماحصل دکل نوردی دوستانش را از تیم پارس جنوبی دیده بی حرکت نمی نشنید و مدیران نفتی که پرتوانی همین پول نفت، قد و قدرت کشیده اند و خود را به فدراسیون رسانده اند دست از سر این تیم برنمی دارند و می دانند چون مدیر، مربی و بازیکن بومی بر این رفتار کج برنمی تابند آنها را حذف می کنند و تنها اگر بومی ساکت و صبور و مظلومی گیر آوردند که سرسپردگی را بلد باشد او را تنگ در آغوش می گیرند، آه که چه بازی سخاوت مندانه ایی دارد.